آه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت

آه از آن خصم که دشنام به آقا میگفت
عصبانی،،سخنِ زشت به مولا میگفت
 
مست بود و گهی از غِیظ تهاجم میکرد
حرف بد میزد و گه طعنه به طاها میگفت 
 
 
وای از آن لحظه که حرف دهنش بدتر شد
ناسزا بود که بی وقفه به زهرا میگفت 
 
نانجیب آنچه توانست به بُغضش افزود
ناصبی بود که اینگونه سخنها میگفت 
 
صادق آل عبا را پیِ مرکب، دل شب
میکشید و به زبانی بد و بیرا میگفت 
 
هر چه فرمود امام: عیب مگو می آیم
باز با خنده و تهدید و تَقلّا میگفت...
 
حیف که رخصت ذبحِ تو ندارم، وَرنه
فَرض بود آنچه مرا سید و مولا میگفت 
 
پا برهنه پسر فاطمه را بُرد به قصر
دید منصور هم از قتلِ مسیحا میگفت
 
ناگهان صوتِ پیمبر به سَرایَش پیچید:
چه کسی بود ز قتلِ پسرِ ما میگفت!؟ 
 
وای اگر تیغ تو بیرون ز غلافت آید...
این نبی بود که اینگونه به اعدا میگفت
 
پس کجا بود پیمبر که به گودال آید؟
بشنَود شمر، چه با زاده زهرا میگفت 
 
گاه میگفت سرت جایزه دار است،حسین!
گاه میزد به گلو، خَنجر و درجا میگفت…
 
 
زینت دوش نبی! وقت ملاقات شده!
زینت دوش نبی داشت خدایا میگفت
 
نالۀ فاطمه آمد که؛ بُنَیَّ قَتَلوک
ذَبَحوکَ وَ مِنَ الماءِ حسینا مَنَعوک
11
0
موضوعشهادت امام صادق (علیه السلام)
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمود ژولیده
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت