- صفحه اصلی
- گفت راوی چون به دشت کربلا
گفت راوی چون به دشت کربلا
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-346404
گفت راوی چون به دشت کربلا
شد به میدان قاسم نو کدخدا
هر طرف کاورد رو با تیغ تیز
بر عدو دادی نشان رستخیز
همچو شیری کو رهد از سلسله
کرد کاخ کفر را پر زلزله
ناگهان عمر بن سعد بد سیر
بست از دنیا و از عقبی نظر
سوی آن شهزاده بیکس شتافت
فرقش از شمشیر تا ابرو شکافت
از قفا زد شیبه بر پشتش سنان
شد گذار از سینه آن نوجوان
نسل ناپاک سعید نا سعید
قلب محزون وی آز خنجر درید
از غضب انداخت یحیی بن وهب
نیزه بر پهلوی آن عالی نسب
هر زمان با خویش کردندی خطاب
خارجی بچه بود قتلش ثواب
آخر آن افسرده دل پر ز خون
بر زمین شد از سر زین واژگون
کرد با حال حزین آن مستمند
صوت «یا عماه ادرکنی» بلند
از صدای مستغاث آن وحید
شاه مظلومان به بالینش رسید
دید قاسم را چو در خون بسملش
حملهور گردید سوی قاتلش
از دم شمشر کرد آن با وفا
قاتلش را دست از مرفق جدا
از برای یاری آن دین تباه
جیش کوفی حلقه زد بر دور شاه
روی نعش قاسم والاتبار
جنگ شد مغلوبه اندر گیر و دار
عاقبت گردید زان جنگ و جدال
پیکر مجروح قاسم پایمال
صبح عمر کوته وی شام شد
از جهان آن نوجوان ناکام شد
نیست یارای نوشتن خامه را
مختصر کن (صامت) این هنگامه را
33
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریز
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
حرفی بزن بگو چه شده بی صدا شدی
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
شور و شوقم را ببین، یاور نمیخواهی عمو؟
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
بر تن دشت ردپا مانده
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
ز فرط شوق، شد آن خسته، مرتعش بدنش
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
به دشت ماریه قاسم به راه شاه حجاز
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
داغ یتیمی ام برشانه ی دل است گیسوی من ببین در چنگ قاتل است
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
با من بگریید ای آل هاشم آغوش من شد تابوت قاسم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
جای تو خالیست جان برادر
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
غارت زده منم که مثل تو دادم از دست
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
در بین خاک و خون بشنو فریادم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)
ای ماه کنعان حسن ای لاله ی خونین بدن
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
یوسف ما ز کنعان رود سوی بیابان
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
ای حسن جان کجایی برادر
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
ارث شجاعت از علی دارم من
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گل من چه زیبا شکوفا شدی
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
آیینه ای شکسته در بر من تازه شده داغ برادر من
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
شده سوره ی هل اتی سینه زن
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)
بر سر عمامه و بر تنت یک کفن
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
یوسفی آمد به میدان که مه انجمن است
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
من گل یاسمنم قاسم بن الحسنم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
عمو زود بیا که مرا نمانده طاقت
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
لاله گون گشته تنت پیرهن شد کفنت
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
مزن پرپر ای گل من که دل من بی قرار است
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)
دارم روی خاکا، تورو میکشونم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
خون پدرش در رگ او می جوشد
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)