بر تن دشت ردپا مانده

بر تن دشت ردپا مانده
گیسویت در هوا رها مانده
 
بازویت آنقدر که ضربت داشت
ردّ شمشیر در هوا مانده
 
بند نعلین ظاهرا، در اصل
دهن ازرق است وا مانده
 
یا حسین گفتنت که غوغا کرد
صبر کن ذکر مرتضی مانده
 
پس مدینه برادری شده است
که چنین پای کربلا مانده
 
پشت هر ذکر یا عمو جانت
هوس ذکر یا اخا مانده
 
لشکر تیغ! چشمتان روشن
یادگاری مجتبی مانده
 
گر چه «احلی من العسل» گفتی
تازه احلی من البلا مانده
 
چه به روز تو آمده که هنوز
کمر خیمه‌گاه تا مانده
 
زیر پا مانده‌ای و با حسرت
نو عروس تو روی پا مانده
 
دست تو در میان خون خودت
دست او نیز در حنا مانده
 
داستان جدایی‌ات این شد
سر جدا، تن جدا جدا مانده
 
تیغ‌ها که کشیده‌ات کردند
وای من سهم نعل‌ها مانده
 
گر چه قدت بلند شد اما
نجمه بعد از تو بی‌عصا مانده
83
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزمدح حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمجید تال
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج حسین سیب سرخی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت