- صفحه اصلی
- چه مغرور است، گویا کشته شیری در شکارستان

چه مغرور است، گویا کشته شیری در شکارستان
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-381606
چه مغرور است، گویا کشته شیری در شکارستان
چه می بالد به خود، انگار کاری کرده کارستان
گمان دارد که اینک لایق تقدیر و تعظیم است
به ظاهر در خیالش فاتح هفتاد اقلیم است
برای جشن خود یک شهر را گرد هم آورده
اسیرانی عزادار از بنی هاشم به صف کرده
شگفتا جایگاهی را که تاریک است و تابنده ست
کنار دست خود خورشید را در طشتی افکنده ست
به لب می خواند اشعاری، نمی دانم چه می گوید
کمی مست است انگاری، نمی دانم چه می گوید
چه آشوبی ست در خاک و چه غوغایی ست در افلاک
ولی اینجا همه لال اند امان از لقمه ناپاک
صدایی ناگهان لرزاند کاخ ادعایش را
ورق را بازگرداند و به هم زد نقشه هایش را
صدا بغضی فروخورده ست و آهی کهنه در سینه
مدینه بس نبود...این بار شهر شام و صد کینه
جلالش جلوه پاکی و زخمش زخم هتاکی ست
صدایی آسمانی دارد اما چادرش خاکی ست
ز آه سردش آتش شعله ور شد در همه عالم
برایش گریه می کردند حتی نیزه داران هم
اسیری پای در زنجیر بود و بند بر گردن
چنان پیغمبری در کسوت روشنگری کردن
نماند از کاخ شاهانه، نشانی غیر ویرانه
تصور کن خلیل الله را در بین بت خانه
به یک آن بین جمعیت شکست آوازه نمرود
که زینب در جواب یاوه گویی های او، فرمود:
نباید شامیان از شادی تو شادمان باشند
که همراه تو باید در جهنم جاودان باشند
روا باشد که ناموس علی در بند زنجیر است
کنیزانت ولی پشت سِتاری در امان باشند؟
سزاوار است لب هایی که می بوسید پیغمبر
به پیش چشم دختر بوسه گاه خیزران باشند؟
مزن بر طبل پیروزی که گر مردان ما رفتند
حریفانت از این پس این زنان و کودکان باشند
عرب امروز اگر از داغ ما خاطر پریشان نیست
رسد روزی که در این غم عجم ها روضه خوان باشند
خبر داری که این خون تا ابد همواره می جوشد؟
زمینش ریختی، اما زمین آن را نمی نوشد
بدان این آتش عشق است و خاموشی نمی گیرد
تو خواهی مرد و هرگز نام و یاد ما نمی میرد
یزید از اعتبار افتاد و پایین آمد از منصب
ثمر داد انقلاب کربلا در شام با زینب
12
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرسید جعفر حیدری
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت

دید از روی بلندی دلبرش آتش گرفت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

دیدم به روی نیزه ها بال و پرت را
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

بس کن حسین سربه سر نیزه ها مکن
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

بی تو ببین کبوتر بی بال میشوم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

دلداده ای به اشک وَ دلبر برید و رفت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

خبری نیست از تو و کفنت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

همراه زخم های تنت گریه ام گرفت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

به روی نیزه چگونه تو را نظاره کنم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

این همه راه دویدم ز پی دلدارم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت علی اکبر (علیه السلام)

از تماس تازیانه هر تنی آزرده بود
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

مُردم از دلواپسی بسکه پریشان خاطرم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)

من آفتاب لم یزل من سر سبحانم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

سرت در طشت ، پا به پای من سوخت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

کسی چون روز من دیگر نبیند
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

فلک چه بلای عظیم آفرید
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

خواهر کربلا مادر اشک و عزایم
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

ای هلال بر نیزه خورشید بر بام
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

ای چراغ محملم ای سایه ی سر من
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

خون میگرید قرآن و زبور
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

بر تن من لباس اسارت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت علی اصغر (علیه السلام)

ای کوه صبر ، محمل تو نور طور داشت
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)

تویی که از شمیم تو بهشت جان گرفته است
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

ای ماه نیزه و خورشید کاروان
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
موضوعامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)