چه با صفا بود سلام به حیدر گفتن تو

چه با صفا بود
سلام به حیدر گفتن تو
بوی خوش نان پختن تو
جارو زدن ، راه رفتن تو
حالا بمیرم
نمیاد از دست تو کاری
توان وایسادن نداری
شکسته‌ایّ و سوگواری
خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
یادم نمیره
سرم رو رو زانوت میذاشتی
قصّه می‌گفتی، غصّه داشتی
عروس شدی مادر نداشتی
حالا ببین که
سر بر روی دیوار میذارم
مثل تو میشه روزگارم
عروس میشم مادر ندارم
خدانگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
وصیتت بود
گفتی علی یاری نداره
دشمن اگه آتیش بیاره
من پشت در برم دوباره
مادر دعا کن
یا درد ما پایان پذیرد
یا زخم تو شفا بگیرد
یا دخترت زینب بمیرد
خدا نگهدار ای مادر ای مظلومه مادر
وصیتت بود
گفتی که قلبت بی قراره
گفتی حسین کفن نداره
شبها براش کی آب بیاره؟
گفتی می‌بینم
یه روزی با حال پریشون
عریان روی خاک بیابون
بی سر حسینم غرق در خون
حسین حسین جان
مظلوم حسین حسین حسین جان
مادر ندیدی
غروب عاشورا چه دیدم
از خیمه تا مقتل دویدم
"او می‌برید و من بریدم"
حسین حسین جان
مظلوم حسین حسین حسین جان

143
0
موضوعایام بستری در خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
گریزمصائب از ولادت تا قبل عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | هجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرمیثم مومنی نژاد
قالبنا مشخص
سبک پیشنهادیشور,زمینه
زبانفارسی

حاج میثم مؤمنی نژاد
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت