پا برهنه شد و به میدان زد

پا برهنه شد و به میدان زد
داد می زد : عمو رسیدم من
دست ِمن هست؛ پس نبُر دیگر
تیغ زیر گلو رسیدم من
 
تا بیایم غریب لب تشنه
با خدا درد ِدل مفصل کن
با مناجات گوشه ی گودال
نیزه ها را کمی معطل کن
 
چقدر دیر آمدم! تیغی
بوسه بر دست مهربانت زد
قاری خوش صدای ِ آل الله
چه کسی نیزه بر دهانت زد!؟
 
چند خط شکسته ی ممتد
شکل زخم عمیق ِ پیشانیت
بی علمدار بودن خیمه
علت اصلی پریشانیت
 
نیزه های شکسته می بینم
لب ِ گودال و داخل ِ گودال
چادر زینب تو خاکی شد
روی ِ تل مقابل گودال
 
برق یک شیء ِ آهنین دیدم
کاسه ای آب شاید آوردند!؟
نه عموجان! خیال خامی بود
تازه یک خنجر ِ بد آوردند
 
دشنه ای کُند می رسد از راه
نیت کشتن تو را دارد
چقدر زخم خورده ای! ای وای
خواهرت خیمه بوریا دارد !؟
 
سایه ی چکمه ای مرا ترساند
حق بده، خصلت یتیم این است
صحنه ی غارت عبای شما
دیدن و باورش چه سنگین است
 
حول و حوش هزار و نهصد بود
زخمهای تو را شمردم من
احتیاجی به تیر حرمله نیست
ای عموی ِغریب، مُردم من
93
0
موضوعشهادت حضرت عبدالله ابن الحسن (علیه السلام)
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | تاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
شاعروحید قاسمی
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج حسین سیب سرخی
حاج مهدی سلحشور
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت