فغان از شهر شام و شهریارش

فغان از شهر شام و شهریارش 
امان از مردم بی‌اعتبارش
 
به برج و بار دروازه جمعی 
که زینب کی رسد اندر حصارش
 
میان یک دگر مرد و زن شهر 
که لیلا آید اکبر در کنارش
 
عروسان جلوه‌گر اندر لب بام 
که تا بینند عروس و زلف یارش
 
یکی گفتا سر عباس آمد 
ببین روی مه و خاک عذارش
 
یکی بگشود چشم از گوشه بام 
که بیند عابد و چشم نزارش
 
سر شاهنشاه لب تشنه در طشت 
که چوب آمد به لعل آبدارش
 
بشد یک باره خود از دست زینب
همی زان چوب کین صبر و قرارش
 
به پا برخاست گفتا ای ستمگر 
بود ظالم همیشه ظلم کارش
 
چه تاثیر است اندر نظم جودی 
مگر روح القدس گردیده یارش
16
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت