عمّه مباش غافل، از حال زارم امشب

عمّه مباش غافل، از حال زارم امشب
کز شدت غم و درد، در احتضارم امشب
 
شبهای دیگرم بود، گر طاقت صبوری
بالله زِ هجر بابم، طاقت ندارم امشب
 
از طفلِ بی پدر خلق، دایم کناره گیرند
بابم چه شد که گیرد،اندر کنارم امشب
 
اندر خرابه شام، هم تشنه هم گرسنه
مباش عمّه غافل، زین شامِ تارم امشب
 
زین العباد نامد، از بهرِ پرسش من
چون شد که او نموده،این گونه زارم امشب
 
عمّه اگر نبینم ،روی علیّ اکبر
از آتشِ فراقش، جان می سپارم امشب
 
اندر مشامم آید، بوی علیّ اصغر
رفت است از دل و جان صبر و قرارم امشب
 
در کنجِ این خرابه،گرجان دهم به حسرت
جز آهِ دل نباشد ، شمعِ مزارم امشب
 
(جودی) مرا از این غم منمای منع افغان
کز داغ این مصیبت بی اختیارم امشب
4
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت