طبل غم را به فلک ناله و فریاد رسید

طبل غم را به فلک ناله و فریاد رسید 
نوبت حرب چو با قاسم داماد رسید 
 
شد مقابل چو به آن قوم سیه دل گفتا 
کز شما از چه به ما این‌همه بیداد رسید 
 
پایه ظلم به‌جایی بنهادید ای قوم 
که به آن پایه نه نمرود و نه شداد رسید 
 
آخر این خیمه مگر نیست ز اولاد رسول 
که ز ایشان به فلک ناله و فریاد رسید 
 
هرچه فرمود از آن سنگدلان غیر خدنگ 
یک جوابی نه به آن خسته ناشاد رسید 
 
آن‌چنان تاخت بر آن قوم که از دشمن و دوست
بانگ تحسین به فلک زان ستم آباد رسید 
 
ازرق و چار پسر در دم تیغش گفتی 
خار و خس بود که در کوره حداد رسید 
 
لیک گردید مشبک تن چون برگ گلش 
بس که بر پیکر او ناوک بیداد رسید 
 
آهن اندر دل سنگ آب شد از آتش غم 
بس که زخمش به تن از خنجر فولاد رسید
 
نوک هر تیر که بر آن تن مجروح نشست 
مجتبی را به جنان بر دل ناشاد رسید 
 
آه از آن دم که نگون شد ز روی زین و بگفت 
کای عمو نه بسرم پای که جلاد رسید 
 
طاقت و صبر برفت از همه موجودات 
این ندا چون به شه کشور ایجاد رسید 
 
شاه آنگاه روان جانب میدان شد و گفت 
غم مخور جان عمو بهر تو امداد رسید 
 
زد همی تیغ و بسی کشت و به دوزخ افکند 
گفت آن دوزخیان را گه میعاد رسید 
 
ناگه از زیر سم اسب مخالف شه را 
ناله زاری از آن کشته‌ی بیداد رسید 
 
کی عمو جنگ مکن کز سم اسب صف کین 
وقت جان دادن این خسته ناشاد رسید 
 
شه عنان باز کشید آمد و گفت این همه زخم 
از که ای سرو بدین قامت شمشاد رسید 
 
جودیا آه از آتشکده سینه‌ی تو 
که شرارش به همه عالم ایجاد رسید
31
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت