شبی که دشمن بی شرم با من روبرو می شد

شبی که دشمن بی شرم با من روبرو می شد
دلم با یاد غم هایی به اشک و آه خو می شد
 
 
دو دستم تا که شد بسته به دل یاد از علی کردم
خدایا بین کوچه چه جفاها  که بر او می شد
 
میان راه ملعونی اهانت کرد بر زهرا
دو چشمم پر ز اشک از کینه و ظلم عدو می شد
 
دویدم پشت مرکب یادم از ده نعل اسب آمد
شنیدم جسم جدم زیر مرکب زیر و رو می شد
 
اگر چه از نفس افتادم اما نیزه داری نیست
ولی بر گردن جدم نوک نیزه فرو می شد
 
 
چه شد در گودی گودال با آن پیکر بی سر
همین اندازه می گویم که پاشیده گلو می شد
31
0
موضوعشهادت امام صادق (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمود اسدی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت