شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود

شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود
در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود
 
مـاه  ِتـابان  ِ سـر تو  ، بـر فـراز  ِ نـیزه هـا
راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود
 
ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را
باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود
 
خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟
جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود
 
از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا
دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود
 
قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان
روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود
 
مشعل  ِ خشم  ِ یهودی زاده های  ِ "قِیْنُقاع"
شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود
 
من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا
در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود
 
جارچی با  نعره هایش ، در میان کوچه ها
کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود
 
آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام 
اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود
 
کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق 
بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود
 
اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را
در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود
 
مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین
مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین
24
0
موضوعورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرروح الله قناعتیان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت