- صفحه اصلی
- سیزده ساله جوانی که گل باغ ولاست

سیزده ساله جوانی که گل باغ ولاست
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-381516
سیزده ساله جوانی که گل باغ ولاست
قمر نجمه و شمس الشرف کربوبلاست
نور او نابتر از رنگ عقیق یمنی است
پرورش یافتهی مکتب ناب حسنی است
طینتش نور و لبش کوثر و قدّش طوباست
نوهی حیدر کرار و عزیز زهراست
نور از روی جبینش به فلک میتابد
مهر ایمان و یقینش به فلک میتابد
نوجوانی که به پیران جهان راهبر است
یم ایثار و وفا را صدفی پُرگُهر است
داشت جامی به کف از جام وفا زرینتر
اشتیاقش به شهادت زعسل شیرینتر
نامهی مرد جمل را به روی دست گرفت
سیزده جام عسل را به روی دست گرفت
بغض پنجه به دل و راه گلویش میزد
بس که او بوسه به دستان عمویش میزد
گفت دانی به شما عشق و ارادت دارم
ای عموجان به دلم شوق شهادت دارم
ای کریمی که کرم هست تو را عادت و خو
بامن ای جان عمو حرف نرفتن تو مگو
هردو نذر حرم دوست متاعی کردند
هردو با ناله و گریه چه وداعی کردند
همه دیدند مه چاردهی سر زده است
با نقابی که به رویش زده او آمده است
آمد و جن و ملک را به تماشا انداخت
«کوهِ طوفان زده را یک تنه از پا انداخت»
بس که بر میسره و میمنهی لشگر تاخت
همه را یاد ابرمردِ جمل میانداخت
کوفیان بار دگر حیله و نیرنگ زدند
وای از آن لحظه که بر او همگی سنگ زدند
با همان دست که بر جسم حسن تیر زدند
شبپرستان به تنش نیزه و شمشیر زدند
موج زد لشگر و دیدند دگر قاسم نیست
استخوانی به تمامیِ تنش سالم نیست
عشق میگفت حسین بن علی را، بشتاب
یک صدا گفت عمو قاسم خود را دریاب
باغبان دید گلش پرپر و پامال شده
بسملی روی زمین بیپر و بیبال شده
ای «وفایی» چه بگویم که حسین از آن دشت
با تن او به چه حالی به حرم بر میگشت
11
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
شاعرسید هاشم وفایی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت

حرفی بزن بگو چه شده بی صدا شدی
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)

شور و شوقم را ببین، یاور نمیخواهی عمو؟
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

بر تن دشت ردپا مانده
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

ز فرط شوق، شد آن خسته، مرتعش بدنش
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

به دشت ماریه قاسم به راه شاه حجاز
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

داغ یتیمی ام برشانه ی دل است گیسوی من ببین در چنگ قاتل است
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

با من بگریید ای آل هاشم آغوش من شد تابوت قاسم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

جای تو خالیست جان برادر
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

غارت زده منم که مثل تو دادم از دست
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

در بین خاک و خون بشنو فریادم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)

ای ماه کنعان حسن ای لاله ی خونین بدن
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

یوسف ما ز کنعان رود سوی بیابان
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)

ای حسن جان کجایی برادر
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

ارث شجاعت از علی دارم من
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

گل من چه زیبا شکوفا شدی
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

آیینه ای شکسته در بر من تازه شده داغ برادر من
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

شده سوره ی هل اتی سینه زن
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)

بر سر عمامه و بر تنت یک کفن
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

یوسفی آمد به میدان که مه انجمن است
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

من گل یاسمنم قاسم بن الحسنم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

عمو زود بیا که مرا نمانده طاقت
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)

لاله گون گشته تنت پیرهن شد کفنت
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان

مزن پرپر ای گل من که دل من بی قرار است
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزامام حسن مجتبی (علیه السلام)

دارم روی خاکا، تورو میکشونم
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)

خون پدرش در رگ او می جوشد
موضوعحضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)