- صفحه اصلی
- روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
به وجد و عشرت و شادی خویش پرداخت
مغنیان خوش آواز و مطربان در آن
به گرد مسند او پایکوب و دست افشان
در آن سرور و شعف خواست شاعری خوش ذوق
که آورد همگان را ز شوق بر سر ذوق
بگفت تا که بیاید ابوعطا به حضور
به شعر ناب فزاید بر آن نشاط و سرور
ابوالعطا که بر شعر و شاعریش سرود
ز بی وفایی دنیا زبان به نظم گشود
ز مرگ و قبر و قیامت سرود اشعاری
که اشک دیده ی هارون به چهره شد جاری
چنان به محفل مستان به هوشیاری خواند
که شعر او تن هارون مست را لرزاند
زبان گشود به تحسین که ای بلند مقام
کلام نغز تو شعر و شعور بود و پیام
خلیفه را سخنان تو داد آگاهی
ز ما بگو صلۀ شعر خود چه می خواهی؟
بگفت گنج و درم بر تو باد ارزانی
مرا به حبس بود یک امام زندانی
مراست یار عزیزی که چهارده سال است
گهی به گوشۀ زندان گهی سیه چال است
ضعیف گشته به زیر شکنجه ها تن او
بود جراحت زنجیرها به گردن او
من از تو هیچ نخواهم مقام و مکنت و زر
بغیر حکم رهایی موسی جعفر
چو یافت خواهش آن شاعر توانا را
نوشت حکم رهایی نجل زهرا را
نوشته را به همان شاعر گرامی داد
بگفت صبح امام تو می شود آزاد
ابوالعطا به شادی نخفت آن شب را
گشوده بود به شکرانه تا سحر لب را
بدین امید کز او قلب فاطمه شاد است
به وقت صبح عزیزش ز حبس آزاد است
علی الصباح روان شد به جانب زندان
لبش به خنده و چشمش به شوق اشک فشان
اشاره کرد به سندی که طبق این فرمان
عزیز ختم رسل را رها کن از زندان
به خنده سندی شاهک جواب او را داد
که غم مدار امامت شود ز حبس آزاد
ابوالعطا نگاهش به جانب در بود
در انتظار عزیز دل پیمبر بود
که در گشوده شد و شد برون چهار نفر
به دوششان بدنی بود روی تختۀ در
هزار جان گرامی فدای آن پیکر
که بود پیکر مجروح موسی جعفر
گشوده بود ستم پیشه ای به طعنه زبان
که هست این بدن آن امام رافضیان
امام موسی جعفر که جان فدای تنش
اگر چهار نفر شد مشیع بدنش
مشیعین تن پاک یوسف زهرا
شدند ده تن هنگام ظهر عاشورا
به اسب ها ز ره کینه نعل تازه زدند
چه زخم ها که دوباره بر آن جنازه زدند
چنان ز کینه عدو اسب بر تن او تاخت
که در میانۀ مقتل سکینه اش نشناخت
119
0
موضوعشهادت امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرغلامرضا سازگار
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه,شعر خوانی
زبانفارسی
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-142072
حاج مهدی مختاری
حاج حسین رجبیه
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
خورشید کبود و نیلی و مخمل کوب
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
پربسته بود ... وقت پریدن توان نداشت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
می خواستند داغ تو را شعله ور کنند
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
حساس ترین آینه را می بردند
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گوشه ی دخمه خلوتی دارد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
خورشید آسمان سیه چالها منم
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
زندگی با دل پر ، گوشه زندان سخت است
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
موضوع امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام رضا (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
مهر و مه گرچه رو به شاه نکرد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
ای بـاب مـراد خلق عالم
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
مثل یک خنجر گران به گلو
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
در میان هلهله سوز و نوا گم می شود
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
رسن بر پنجه ی تقدیر بستند
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
دلش خون شد ، ز بس یاد شما بود
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
نور خدا شده در ظلمت اسیر
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
ای گل پر پر.....آه و واویلا یا موسی بن جعفر
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
دلا کن نظر ، دلغمین کن نگاه
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
سوره ی نور است در کنج زندان
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
طائر قدسم و بسته در زنجیر بیداد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
فلق در سینهاش آتش فشانِ صبح گاهی داشت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)