خوب است هر عاشق قرنی داشته باشد

خوب است هر عاشق قرنی داشته باشد
دردست عقیق یمنی داشته باشد
گرمیل به قربان شدنی داشته باشد
بدنیست که معشوق " لن " ی داشته باشد  
 
این جذبه عشق است که رد کردمت اینجا
ورنه پِی چشمم نمی آوردمت اینجا
 
تو فرق نداری به خدا با پسر خویش
اینگونه عمو را مَکشان پشت سر خویش
خوب است نقابی بزنی بر قمر خویش
تا قوم زَمینت نزند با نظر خویش
 
آخر تو شبیه حسنی ، حرز بیانداز
تو یوسف صحرای منی ، حرزبیانداز
 
ماه از روی چون ماه تو وا مانده دهانش
زلف تو پریشان شد و دادند تکانش
حق دارد عمو این همه باشد نگرانش
این ازرق شامی و تمام پسرانش
 
کوچکتر از آنند به جنگ تو بیایند
گر جنگ بیایند به چنگ تو میایند
 
زن ها چقدر موی پریشان تو کردند
از بس که دعا بر تو و بر جان تو کردند
وقتی که نظر بر قد طوفان تو کردند
وقتی که نگه بر تو و میدان تو کردند
 
گفتند : نَبردش چه نَبردی است ! ماشاالله
این طفل حسن زاده چه مردی است ! ماشاالله
 
بالای فرس بودی و بانگ جرس افتاد
بانگ جرس افتاد و به رویت فرس افتاد
از هر طرفی بال و پرت در قفس افتاد
سینهَ ت که صداکرد ، عمو از نفس افتاد
 
اززندگی ات ، آه ، تو را سیر نکرده ؟
چیزی وسط سینه ی تو گیر نکرده ؟
 
میل تو به شوق آمد و ضرب المثلت کرد
آئینه جنگیدن مرد جملت کرد
آنقدر عسل گفتی و مثل عسلت کرد
با زحمت بسیار عمویت بغلت کرد
 
از بسکه عدو سنگ به ظرف عسلت زد
اندام تو در بین عسل ریخت کِش آمد
 
دور و برت آنقدرشلوغ است که جانیست
خوبی ضریح تو به این است جدانیست
برگیسوی تو خون جبین است ، حنا نیست
نه ... بردن این پیکر تو کار عبا نیست
 
باید که کفنپوش بلندت بنمایم
آغوش به آغوش بلندت بنمایم
 
یک لحظه تو پا شو بنشین ... جان برادر
آخر چه کنم ماه جبین ؟ ... جان برادر
 
تا پا مکشی روی زمین ... جان برادر
ازکاکُلِ تومانده همین ؟ ... جان برادر
 
جسم تو زمین است عمو می رود از دست
\تو می روی از دست ، عمو می رود از دست
32
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزمدح حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
شاعرعلی اکبر لطیفیان
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت