باز هم کوچه و یک لشکر بی عمامه

باز هم کوچه و یک لشکر بی عمامه
باز افتاده وسط حیدر بی عمامه
 
دود از یک طرف و هلهله از سمت دگر
کوچه لبریز شد از یک سر بی عمامه
 
سال‌ها پیش، علی را به میان آوردند
حال افتاده میان، جعفرِ بی عمامه
 
باز این بیت پر از زخم، همین بیت کبود
می‌کند گریه در آن محشر بی عمامه
 
کوچه وصل است به گودالِ پر از خنجر و خون
کوچه وصل است به یک حنجر بی عمامه
 
زیر شمشیر به آن جد غریبش می‌گفت:
به فدایت شوم ای مضطر بی عمامه
 
ارباً ارباست دلم مثل غزل‌های فرات
ارباً ارباست چنان اکبر بی عمامه
 
گفت ای تیر سه شعبه تو چه کردی که چنین
مانده بر دست خدا اصغر بی عمامه؟
 
گفت ای تیغ چه کردی تو که پرپر می‌زد 
ساقی تشنه‌‌لبِ پرپر بی عمامه؟
 
السلام ای نفس سوخته‌ی کرببلا
السلام ای سر خونین، سر بی عمامه
 
به فدای تن سُم‌کوبِ پر از خاک و شِن‌ات
به فدای دلت ای سرور بی عمامه
 
کاش جای تو سر از پیکر من می‌بردند
جد مظلوم من، ای رهبر بی عمامه
36
0
موضوعشهادت امام صادق (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرایوب پرندآور
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت