بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد

بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد
خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد
 
در شگفتم ز چه در هم نشد اجزای وجود
زان همه ضعف که بر علّت ایجاد آمد
 
آه از آن دم که شه دین به هزاران تشویش
بر سر قاسم ناکام به امداد آمد
 
دید کاغشته تنش چون گل سیراب بخون
آهش از آتش اندوه زبنیاد آمد
 
که بزانو سر حسرت که مر این صید ضعیف
بچه جرمی هدف ناوک صیاد آمد
 
که بدندان لب حیرت که گه جلوه گری
چشم زخمی که بر این حسن خدا داد آمد
 
پس چو جان پیکرش از لطف در آغوش کشید
رو بسوی حرم آورد و بفریاد آمد
 
کای عروس حسن از بخت شکایت منما
حجلۀ حسن بیارای که داماد آمد
 
نیر از خاک در شاه مکش روی نیاز
کانکه شد حلقه بگوش درش آزاد آمد
77
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریز
شاعرنیر تبریزی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت