بادهای کربلا خاکسترش را پس دهید

بادهای کربلا خاکسترش را پس دهید
نیزه‌ داران سایبانِ بسترش را پس دهید
 
لحظه‌ های آخرش چشمش به این در خشک شد
تیرهای حرمله آب آورش را پس دهید
 
خوب شد پیراهنی دارد گذارد بر دلش
گفت از بس یادگار مادرش را پس دهید
 
آه خیلی پیش او جای رقیه خالی است
می‌ شود ای شامیان نیلوفرش را پس دهید
 
پیش او می‌گفت دختر ؛ مرد شامی می‌ زدش
لااقل انگشترش ؛ انگشترش را پس دهید
 
این طرف او داد می‌ زد آن طرف با او رباب
نیزه‌های بی مروّت حنجرش را پس دهید
 
آفتاب و نیزه و سنگ است … چیزی مانده است ؟
کاشکی می‌ شد بگوید اصغرش را پس دهید
 
ساعتی در دستتان افتاد دندانش شکست
خیزران در دست ها دیگر سرش را پس دهید
116
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | وفات حضرت زینب (سلام الله علیها) | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادیواحد
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت