ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده

ای یک جهان برادر وی نور هر دو دیده
چون حال زار خواهر چشم فلک ندیده
 
بی محمل و عماری بی آشنا و یاری
سر گرد هر دیاری خاتون داغدیده
 
خورشید برج عصمت شد در حجاب ظلمت
پشت سپهر حشمت از بار غم خمیده
 
دردانه بانوی دهر بی پرده شهرۀ شهر
دوران چه کرده از قهر با ناز پروریده!
 
ای لالۀ دل ما ای شمع محفل ما
بر نی مقابل ما سر بر فلک کشیده
 
بنگر بحال اطفال در دست خصم پامال
چون مرغ بی پر و بال کز آشیان پریده
 
یکدسته دلشکسته بندش بدست بسته
یک حلقه زار و خسته خارش بپا خلیده
 
گردون شود نگون سر دیوانه عقل رهبر
لیلی اسیر و اکبر در خاک و خون طپیده
 
دست سکینه بر دل پای رباب در گل
کافتاده در مقابل اصغر گلو دریده
 
بر بسته دست تقدیر بیمار را بزنجیر
عنقاء قاف و نخجیر هرگز کسی شنیده
 
آهش زند زبانه روزانه و شبانه
از ساغر زمانه زهر الم چشیده
 
رفتم بکام دشمن در بزم عام دشمن
داد از کلام دشمن خون از دلم چکیده
 
کردند مجلس آرا ناموس کبریا را
صاحبدلان خدا را دل از کفم رمیده
 
گر مو بمو بمویم آرام دل نجویم
از آنچه شد نگویم با آن سر بریده
 
زانلعل عیسوی دم حاشا اگر زنم دم
کز جان و دل دمادم ختم رسل مکیده
86
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | مصائب | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرآیت الله محمدحسین غروی اصفهانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت