از غربتت، چشمان ما را اختیاری نیست

از غربتت، چشمان ما را اختیاری نیست
بر روی قبرِ خاکی‌ات، سنگِ مزاری نیست
 
کاشانه‌ام آباد باشد، قبر تو خاکی؟!
جانم به قربانت مرا دیگر قراری نیست
 
با این همه شاگرد، ماندم از چه در کوچه...
در شام فتنه، عاشقی و جان نثاری نیست
 
اشرار یثرب، ناسزا و هیزم و آتش
این رسم، رسم بردنِ پرهیزکاری نیست
 
در هست، آتش هست، اما میخِ بر دَر نه
ضرب لگد نه، هول دادن نه، فشاری نیست
 
غصه نخور، این دود می‌خوابد، خدا را شکر...
پشتِ دَر این خانه یار بارداری نیست
 
شیخ و بزرگ شهر را وقتی که می‌افتد
ضربه زدن با تازیانه افتخاری نیست
 
روی سفیدت از چه رو این‌قدر سرخ است؟!
برخیز ما را طاقت این داغِ کاری نیست
 
افتاده‌ای بر خاک کوچه، بهتر از صحراست
حداقل در معبرت، تیزیِ خاری نیست
 
خاکی شده پیشانی‌ات اما به رخسارت
از ضربِ سنگی تیز، خونِ تازه جاری نیست
 
عمامه‌ات افتاده از روی سرت اما
دورت برای غارتت، داد و هواری نیست
 
روی زمین آرام و راحت حمدِ حق را گو
بالاسرت، در انتظارت نیزه‌داری نیست
31
0
موضوعشهادت امام صادق (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد جواد شیرازی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
حاج امیر برومند
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت