آیینه روی مجتبایی قاسم

آیینه روی مجتبایی قاسم
مستغرق ذات کبریایی قاسم
 
مثل علی اکبری برای ارباب
چشم تو کند گره گشایی قاسم
 
حالاکه پسر دار شده شاه کریم
داغ است بساط هر گدایی قاسم
 
از گوشه لبهات عسل می ریزد
مدهوش زباده ی بقایی قاسم
 
دل می برد از همه مناجات شبت
مانند حسن چه خوش صدایی قاسم
 
قسمت نشده اگر امامت بکنی
معصومی و از کنه جدایی قاسم
 
تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود
زیبای امام زاده هایی قاسم
 
سوگند به پینه های پیشانی تو
با سن کمت پیر دعایی قاسم
 
در کرب وبلا همه حرم دار شدند
آخر تو خودت بگو کجایی قاسم
 
گویا که حرم نداشتن ارث شماست
بی مرقد و بی صحن وسرایی قاسم
 
پشت سر تو دعای نجمه زیباست
از بسکه لطیف و دلربایی قاسم
 
تووارث تکسوار جنگ جملی
الحق حسن کرب وبلایی قاسم
 
زیر پر عباس کشیدی شمشیر
شاگرد امیر خیمه هایی قاسم
 
گردن زده ای ازرق و اولادش را
زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم
 
در عرش برای تو علی کف زده است
تووارث شاه لافتایی قاسم
 
ای وای گرفتند همه دورت را
چون گل به میان خارهایی قاسم
 
پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر
افتا ده میان دست و پایی قاسم
 
زیر سم اسب نرم شد پیکر تو
بر داغ عظیم مبتلایی قاسم
 
بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز
گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم
 
از کهنگی نعل کفن پاره نشد
سربسته شده چه روضه هایی قاسم
 
جان داشتی و تن تورا کوبیدند
فرق من و توست ماجرایی قاسم
 
نجمه همه گیسوان خودرا می کَند
تو قاتل او به نیزه هایی قاسم
122
0
موضوعشهادت حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام)
گریزمدح حضرت قاسم ابن الحسن (علیه السلام) | مدح امام حسن مجتبی (علیه السلام) | هجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرقاسم نعمتی
قالبقصیده
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت