چرا به سوی من خسته دل نظر نکنی

چرا به سوی من خسته دل نظر نکنی 
نظر به سوی من زار خون‌جگر نکنی 
 
ز جای خیز و ببین درد مشکل زینب 
نگر تو شمر و سنان را مقابل زینب 
 
ز جای خیز برادر به‌دست‌گیری من 
مگر تو را خبری نیست از اسیری من 
 
ز جای خیز و ببین حالت دل ما را 
جدا ز کشته اکبر نمای لیلا را 
 
ز جای خیز زمانی ب خاطر ناشاد 
عروس را تو جدا کن ز کشته داماد 
 
جدا نمود اگر شمر دون ز تن سر تو 
در آفتاب بیافکند از چه پیکر تو 
 
مرا مگوی که رفتی برادرت تنهاست 
که خواهر تو اگر رفت ساربان اینجاست 
 
مپرس از دل جودی چرا چنین خون شد 
به درد و رنج و الم خو نمود تا خون شد
3
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت