پُر شده قلبم از ولای حسین

پُر شده قلبم از ولای حسین
دوست دارم شوم فدای حسین
 
روی دارالإماره حس کردم
می‌وزد عطر آشنای حسین
 
شرمسارم از آن همه نامه
شرم دارم ز بچه‌های حسین
 
کاش یک لحظه محضرش بودم
تا بیفتم به دست و پای حسین
 
بر غریبی خود نمی‌گریم
هست اشکم فقط برای حسین
 
جز من و هانی و یکی دو نفر
هیچ کس نیست مبتلای حسین
 
مانده‌ام این جماعت نامرد
چه گرفتند در ازای حسین؟!
 
همه بی‌تاب کشتنش هستند
چه بلایی‌ست کربلای حسین
 
وسط نیزه‌دارها گفتم:
بزنیدم مرا به جای حسین
 
می‌شود ذبح، تشنه لب اصغر
غم عظماست ماجرای حسین
 
وای اگر پیکر علی اکبر
نشود جمع در عبای حسین
 
شد اگر پیکرم رها بر خاک
به فدای تن رهای حسین
 
لب خونی و تشنه‌ام گویاست
تشنگی می‌شود جزای حسین
 
گونه‌ام را شکافت سنگ اما
آهْ از روی حق‌ْنَمای حسین
 
می‌رسد پیش زینبین آخر
روی نیزه، سرِ جدای حسین
 
تنش اینجا کفن نخواهد شد
لالم از داغ بوریای حسین
32
0
موضوعمسلم ابن عقیل اصحاب امام حسین (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد جواد شیرازی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت