می چکد آب عطش از جامه ی تبدار تو

می چکد آب عطش از جامه ی تبدار تو
رو به زهرکج مدار افتاده کار و بار تو
 
مانده دریا سائل نهرلب خشکیده ات
صد بیابان گریه دارد صورت گلنار تو
 
 
یوسفانه بین چاهی و نمی داند کسی
سکه جز غربت ندارد گرمی بازار تو
 
قطره ای مرداب لغوی رو به اقیانوس گفت
او نفهمیده که باران هست جانبدار تو
 
صفحه ی آیینه ات ازصورت نیلی پراست
روضه می خواند کسی پشت نگاه تار تو
 
شأن نعلین شما مخروبه ی دنیا نبود
خم شده زیر مصیبت شانه ی دیوار تو
 
آیه ی تطهیر را اصلا چه کاری با شراب
گرچه تعارف برنمی دارد به جز آزار تو
 
تو امامت می کنی حتی برای شیرها
نقش های مرده هم گفتند ما هم یار تو
 
 
آسمانی و کفن ها روی دوشت می برند
گریه می ریزد زمین پشت سر دستار تو
 
بعد تو خورشید هم چاک گریبان پاره کرد
ذرّه ها ماندند ماتم خوان روزگار تو
36
0
موضوعشهادت امام هادی (علیه السلام)
گریز
شاعرروح الله عیوضی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت