دلتنگم و غصه های دیگر دارم

دلتنگم و غصه های دیگر دارم
در سینه ی خود غمی مکرّر دارم
 
هر بار که آمدم ز جا برخیزم
دیدم که نمی شود قدم بردارم
 
من منتظرم که میهمانم برسد
در حجره ام و هوای مادر دارم
 
از زخم زبان این جماعت بر دل
زخمی ست که تا لحظه ی محشر دارم
 
لب تشنه ام و به یاد لب های کسی
می میرم و باز دیده ای تر دارم
 
گودال من این حجره و زخم خنجر
بغضی ست که در میان حنجر دارم
 
رگ های بریده اش به خاک افتاد و…
می گفت میان خیمه خواهر دارم
 
رفتند و دوباره قتل و غارت کردند
انان که به خواهرش جسارت کردند
87
0
موضوعشهادت امام هادی (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعراسماعیل شبرنگ
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت