راهم بده راهی عرش اعظمت باشم

راهم بده راهی عرش اعظمت باشم
در من بدم خوب است مدیون دمت باشم
از کل قرآن فیض ” کلب باسط ” کافی ست
تا راه را پیدا کنم تا آدمت باشم
بد را بخر با خوب ها ! بد نیز دل دارد
شاید که من هم بین جنس در همت باشم
هرچند خیلی ها نمی آیند سامرا
کاری بکن من جزو زوار کمت باشم
از شیرهای برکه این را خوب فهمیدم
باید همیشه خاکسار مقدمت باشم
آموزگار جامعه دستم به دامانت !
اذنی بده تا سوگوار ماتمت باشم
 
ای منتهای حلم ای رکن بلاد ما
یا حضرت هادی سلام الله علیک آقا
 
در پادگانی غصه ی تبعید را داری
اندازه ی یک عمر درد بی دوا داری
سربازها خیلی به تو بی حرمتی کردند
قدی خم و چشمی تر از آن طعنه ها داری
قبر خودت را دیدی و آرام باریدی
آقای خوبم غربتی بی انتها داری
وقتی به تو ظرف شرابی را تعارف کرد
معلوم شد که دشمنانی بی حیا داری
خیلی به یاد عمه زینب سوختی آنجا
خیلی به دل زخم عمیق از کربلا داری
شکر خدا چشمی به ناموست نیفتاده
شکر خدا اهل و عیالی در خفا داری
شکر خدا غارت نمی شد پیکرت هرگز
عمامه داری پیرهن داری عبا داری
نه هیچ کس نیزه به پهلویت فرو کرده
نه با تن زخمی ته گودال جا داری
 
نه بی کفن ماندی نه عریان بین صحرایی
نه کار با کهنه حصیر روستا داری
71
0
موضوعشهادت امام هادی (علیه السلام)
گریزمدح امام هادی (علیه السلام) | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت