منم که کرده فلک خاک تیره بر سر من

منم که کرده فلک خاک تیره بر سر من 
منم که چرخ نموده سیاه معجر من
 
منم که پیش دو چشم من از جفا کشتند 
دو طفل نورس و دو سرو دو صنوبر من
 
منم که قامتم از بار غم کمان کردند 
درید تیر جفا تا گلوی اصغر من
 
منم که خاک مصیبت فلک به فرقم ریخت 
شکافتند چو فرق علی اکبر من
 
منم که بر لب شط شش برادرم کشتند 
سپاه کوفه به یک لحظه در برابر من
 
منم که شمر لعین با دوازده ضربت 
برید سر ز قفای حسین برادر من
 
منم که بوده ز راه جفا چهل منزل 
سر حسین به سنان پیش دیده تر من
 
منم که شد به ره شام شانه‌ام نیلی 
زدند کعب نی از کینه بس به پیکر من
 
منم که بر سر بازار شام از در و بام 
زدند قوم جفا پیشه سنگ بر سر من
 
منم اسیر جفا و منم خرابه نشین 
که گشته روی زمین گل ز دیده تر من
 
در این چکامه از این شرح غم نشد رقمی 
که سیل اشک تو جودی نشست دفتر من
16
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت