زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه

زینب و کوچه و بازار ، امان از کوفه
بین جمعیت و انظار ، امان از کوفه
 
حجه بن الحسن آقا دمِ دروازه ببین
عمه ات گشت گرفتار ، امان از کوفه
 
حرمله گشته عنان گیر و نگهبان خولی
شمر هم قافله سالار ، امان از کوفه
 
سنگهایی که ز گودال زیاد آمده بود
خورد او از در و دیوار ، امان از کوفه
 
آبروریزی این شهر کم از شام نبود
کم ندید از همه آزار ، امان از کوفه
 
آبرو داشت در این شهر به این روز افتاد
دختر حیدر کرار ، امان از کوفه
 
نشنود کاش پیمبر ، صدقه میدادند
همه بر عترت اطهار ، امان از کوفه
 
وسط خطبه او همهمه در شهر افتاد
دید بر نیزه سرِ یار ، امان از کوفه
 
چه سری خونی و خاکستری و خاک آلود
وای از لحظه دیدار ، امان از کوفه
 
تا رسید امّ حبیبه زخجالت شد آب
هیچ عزیزی نشود خار ، امان از کوفه
 
زینبِ پرده نشین حبس نشین شد آخر
داد از کوفیِ بی عار ، امان از کوفه
 
سختی حبس به دیده نشدن می‌ارزید
سخت تر مجلس اغیار ، امان از کوفه
 
وامصیبت ، (دَخَلَت زینب علی اِبنِ زیاد)
پس کجا بود علمدار ، امان از کوفه
 
طعنه ها بود که بر اشک دو عینش میزد
با عصا بر لب و دندان حسینش میزد
24
0
موضوعورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمجلس ابن زیاد امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالحسین میرزایی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیروضه,واحد
زبانفارسی

حاج حسین سازور
حاج نریمان پناهی
حاج حسین طاهری
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت