در کربلا صبور رسید و دچار رفت

در کربلا صبور رسید و دچار رفت
زینب عزیز آمد و با حال زار رفت
 
آن‌کس که روزگار به گردش نمی‌رسید...
آخر به سایه‌ی ستم روزگار رفت
 
روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر
آن‌سان سوار آمد و این‌سان سوار رفت!
 
بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن...
بین غریبه آمد و با نیزه‌دار رفت
 
زینب اگرچه وقت بلا پس نمی‌کشید
هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت!
 
می‌خواست تا وداع کند با تن حسین
او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت
 
خلخال دختران همه سوغات کوفه شد
از آن به بعد پای همه روی خار رفت
 
عباس گریه گرد همان دم که خواهرش
با مست‌های بی‌سروپا هم‌جوار رفت
 
احمد عمامه را به زمین زد میان عرش
وقتی به‌روی معجر زینب غبار رفت
8
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت