به کوفه آمدم از داغ و داغدار بگویم

به کوفه آمدم از داغ و داغدار بگویم
در آن غبار ره از هیفده سوار بگویم
 
همه قبیله یاسین و قبله‌گاه گل یاس 
هَزاروار، ز گل‌ها هزار بار بگویم
 
همین نه مرگ به بازی گرفته‌اند جوانان
به نوک نی، ز سر پیر نی‌سوار بگویم
 
زخیمه‌های به آتش کشیده، دست کشیدند
ز کودکانِ دویده به روی خار بگویم
 
ز دختری که پیاده دویده و نرسیده
ز چشم منتظر و خشم نیزه‌دار بگویم
 
به آسمان چهارم، گرفته گوش مسیحا
که نشنود اگر از گوش و گوشوار بگویم
 
نگاه سر، سوی دختر، نهد قرار ملاقات
ز رمز و راز نگاه دو بی قرار بگویم
5
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلی انسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت