ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم

ای هم سفر! که با سر پاکت سفر کنم
خون گریم و بر این سر خونین، نظر کنم
 
قرآن ناطقم! به سرم سایه کرده‌ای
تا در پناه سایه‌ی قرآن سفر کنم
 
خواهم سرت ز نیزه بگیرم،  به بر نهم
لیک از دراز دستی دشمن، حذر کنم
 
شب تیره است و راه مخوف، ای هلال من!
با نور روی تو، شب خود را سحر کنم
 
مبهوت، دخترت شده از دیدن سرت
گاهی نظر به دختر و گاهی به سر کنم
 
با من گر ای حسین، نگویی سخن، مگو
چون صبرِ بیش‌تر، ز غمِ بیش‌تر کنم
 
با دختر صغیره‌ی خود کن تَکلّمی
کز بهر آن سه ساله، گمان خطر کنم
 
رنگین شده است موی تو از خون عارضت
من هم خضاب، موی خود از خون سر کنم
 
شعری به اشک و آه "موید" سرود و من
امضا بر این مقاله ز خون جگر کنم
17
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرسید رضا موید خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت