ای داد سر اندر ره حق تن به اضافت

ای داد سر اندر ره حق تن به اضافت 
افزون ز هزار آمده بر جان تو آفت 
 
تو کشته و سجاد به زنجیر گرفتار 
ماوای یزید است بر او رنگ خلافت 
 
شاها چه شود کز سر دلجویی زینب 
یک شب قدمی رنجه کنی از سر رافت 
 
گر جسم تو در کرب و بلا راس تو در شام 
ای مظهر حق نیست تو را بعد مسافت
 
من خون دل آب بصر آرم ز برایت 
در شام شبی گر تو بیایی به ضیافت 
 
اعدا چو ببینند مرا دیده گریان 
خندند به یکدیگر از روی ظرافت 
 
نزدیک به آن است که جانم رود از تن 
بس در دلم افتاده از این قوم مخافت 
 
این نظم روانبخش تو جودی ز روانی 
بخشیده روان بر تن و اندام لطافت
2
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت