ای از غم تو بر جگر سنگ، شراره

ای از غم تو بر جگر سنگ، شراره
وی در همه‌ی عمر، ستم‌دیده هماره
 
سنگینی اندوه تو از کوه فزون‌تر
غم‌های فراوان تو بیرون ز شماره
 
تو آیه تطهیری و دشمن به چه جرأت
با جام میِ خود به سویت کرده اشاره
 
از هجر تو باید کمر کوه شود خم
جایی که گریبان ولایت شده پاره
 
سوزد جگرم بر تو که با پای پیاده
همراه عدو رفتی و او بود سواره
 
از تیغ زبان زخم فراوان به دلت بود
کز زهر ز پا تا به سرت سوخت دوباره
 
فوجی پی آزار دلت دست گشودند
قومی ز دفاع تو گرفتند کناره
 
«میثم» دگر از این غم جانسوز نگویی
کز نوک قلم جای سخن ریخت شراره
38
0
موضوعشهادت امام هادی (علیه السلام)
گریز
شاعرغلامرضا سازگار
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت