گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ما

گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ما
ما برفتیم و تو دانی و دل غمخور ما
 
حال بازو به طناب است سر بی‌معجر
بخت بد تا به کجا می‌برد آبشخور ما
 
هر کجا پا بنهد از دل و جان ‌دیده نهیم
قاصدی کز تو پیامی برساند بر ما
 
کربلا بهر تو و شام غم افزا از ما
که رفاه با تو قرین باد و خدا یاور ما
 
دل ما خون شد و این قوم به ما می‌خندند
بکشد از همه انصاف ستم داور ما
 
شمر گر لطمه زند یا که سنان کعب سنان
نتوان برد هوای تو دمی از سر ما
 
چشم پرسش نکند باز به ما زاده سعد
رشک می‌آیدش از صحبت جانپرور ما
 
همرهی نیست به ما در سفر شام خراب
بوی زلف تو مگر باز شود رهبر ما
 
دل (صامت) عقب ناقه زینب رفته است
ای خوش آن روز که آید به سلامت بر ما
62
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزتدفين پيكرهاي مقدس شهيدان كربلا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت