کای سر زِ نوکِ نیزِه نما یک نظر مرا

کای سر زِ نوکِ نیزِه نما یک نظر مرا
بنگر زِ دستِ چرخ چه آمد بسر مرا
 
زینب کجا و کوفه کجا شامِ غم کجا
خوش می کشد وفای تو در هر گذر مرا
 
هر جا روی تو خواه بُود کوفه خواه شام
مهرِ تو می برد قدمی پیش تر مرا
 
محوم چنان به روی تو و بیخبر زِ خویش
گویی زِ حالِ خویش نباشد خبر مرا
 
جانم زِ تن بر آمد و یالیت اگر بُدی
بهرِ نثار راه تو جانِ دگر مرا
 
بذر غمت زِ سینه برآورده نخلِ آه
از اشکِ دیده ریخت به دامان ثمر مرا
 
رنج از دو آفتاب کِشد جان اگر چه هست
از نوکِ نیزه سایه ات ای سر به سر مرا
 
افتاده گر سکینه زِ محمل زِ من مَرنج
کز داغِ اکبرِ تو شکسته کَمر مرا
 
دارد خیالِ کُشتنِ من زادهء زیاد
ای داد خواهِ خلق رَهان زین خطر مرا
 
در کوفه دستِ ظلم زِ سر بود معجرم
در شام تا چه آید از این قُوم  بر سرم
5
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت