فریاد که بیداد فلک جان مرا سوخت

فریاد که بیداد فلک جان مرا سوخت 
کج بازی گردون دل بریان مرا سوخت 
 
فریاد که جان می‌دهم و در دم آخر 
فریاد یتیمان به حرم جان مرا سوخت 
 
فریاد که اندر لب شط بهر کفی آب
سوز عطش آخر دل عطشان مرا سوخت 
 
افتاد مرا نعش برادر به برابر 
این آتش غم یکسره سامان مرا سوخت
 
صد پاره ز شمشیر جفا شد تن قاسم 
برق ستم آن شاخه ریحان مرا سوخت 
 
برخاست سموم ستم و چون علی اصغر 
در گلشن جان نو گل خندان مرا سوخت 
 
گر مرگ عزیزان دگر سوخت دلم را 
داغ علی اکبر به خدا جان مرا سوخت 
 
دم درکش از این واقعه جودی که ز آهت 
آن شعله برافروخت که دیوان مرا سوخت
3
0
موضوعمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت