در نبودت سخت این ایامِ غم سر می شود

در نبودت سخت این ایامِ غم سر می شود
می رود عمرِ گران و پیر نوکر می شود
 
روزگارِ بی تو که چیزی ندارد جز ضرر
تو نباشی کاسه ی خیرم پر از شر می شود
 
العجل ما خسته و درمانده و دربه دریم
دور از تو حالمان هر روز بدتر می شود
 
آه از نیرنگ و فتنه ، از علی نَشناس ها
بی ولایت زاهد وارسته کافر می شود
 
چون شهادت هیچ مرگی با سعادت نیست پس
خوش به حالِ هرکه دراین راه بی سر می شود
 
جز حسین در هیچ مکتب حرفِ آزادی نبود
عاقبت خیریم ما ، معلوم محشر می شود
 
گریه کن هستیم ما ، هرآنچه می خواهد شود
از همین چشمِ ترِ در پای منبر می شود
 
بچه های حیدریم و فاطمه، حل کارمان
از دعای مستجاب و خیرِ مادر می شود
 
در عزای کوچه ها عمریست سینه می زنی
چشمِ تو تر از غم دیوار و آن در می شود
 
علتش از چیست که این روزها در بسترش
جسمِ زهرای جوان هر روز ، لاغر می شود
 
با رخِ انسیه الحورا چه شد که اینچنین
فاطمه پیشِ علی محتاجِ معجر می شود
 
معجری و دامنی هم سوخت در کرب و بلا
مثلِ گیسوی پدر گیسوی دختر می شود
 
وای از آن دم ، دید زینب در میانِ قتلگاه
رشته رشته حنجر از کُندیِ خنجر می شود
109
1
موضوعمناجات با امام زمان (عج)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمهدی شریف زاده
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت