آه ای سحر طلوع کن از شام تار من

آه ای سحر طلوع کن از شام تار من
بگذار پا به دیده ی شب زنده دار من
شرمنده از گناهم و شرمنده تر که بود
وقت گناه دیده ی تو اشکبار من
از ما هزار حاجت غیر از ظهور هست
ای آرزوی گمشده در روزگار من
گفتم بیا...تو آمدی و....من نیامدم
گفتم کجایی...آه....تو بودی کنار من
تو ناظری به حالم و من تا ببینمت
دستی بکش به آینه ی پر غبار من

115
0
موضوعمناجات با امام زمان (عج)
گریز
شاعرمیثم مومنی نژاد
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت