دارد مسیح ما میاید دیگر از راه

دارد مسیح ما میاید دیگر از راه
پس خیر میبیند گدا سرتاسر از راه
ما قبله خود را گرفتیم آخر از راه
دست نیاز از ما و ناز دلبر از راه
 
از شوق لبریز است چشم جاده حتی
از خانه بیرون ریخت هر دلداده حتی
 
 
این دختر زهرا که نه! زهراست اصلا
در صبر عین زینب کبراست اصلا
بین کریمان شهره در دنیاست اصلا
جان علی موسی الرضای ماست اصلا
 
ساکن شده اینجا! که چون باران ببارد..
در شوره زار شهر قم گندم بکارد
 
در محملش امنیتی بسیار دارد
اندازه یک شهر خدمتکار دارد
هم ناقه ای آرام و بی آزار دارد
هم اینکه راهی راحت و هموار دارد
 
اهل محل نه بددهن نه لات هستند
تا چند خانه دور و بر سادات هستند
 
چشمی به ناموس خدا هرگز نخورده
بر چادر او جای پا هرگز نخورده
سیلی برویش بی هوا هرگز نخورده
آسیبی از شلاق ها هرگز نخورده
 
امن است راهش بی بروبرگرد اینجا
سررا به زیر انداخته هر مرد اینجا
 
 
دستی سوی معصومه طه نیامد
پیش نگاهش خیزران بالا نیامد
تا کاخ بالاجبار و با دعوا نیامد
پای پیاده یک قدم حتی نیامد
 
هرچند بی بی روزه بود اما غذا بود
در هرشرایط احترام او به جا بود
35
0
موضوعورود به شهر قم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزمدح حضرت معصومه (سلام الله علیها) | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت