تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند

تاجی از آفتاب سر قم گذاشتند
نوری ز عشق در دل مردم گذاشتند
 
بانو! تو آمدی: سر هر سفره ی تهی
سیب گلاب و سبزه و گندم گذاشتند
 
باران گرفت و عطر هزاران گل انار
روی لب کویر تبسّم گذاشتند
 
از برکت قدوم شما شوره زارها
رودی شدند و سر به تلاطم گذاشتند
 
این شهر را به عشق شما شهر اهل بیت
شهر ستارگان زمین … قم گذاشتند
 
اینجا برای چیدن یک خوشه یاد تو
هر گوشه از حریم تو را خم گذاشتند
 
دستان مهربان تو را آسمانیان
بر شانه های خسته ی مردم گذاشتند
 
هر کس مقیم شهر تو شد در پیاله اش
یک جرعه آفتاب و ترنّم گذاشتند
20
0
موضوعورود به شهر قم | ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) | حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزشهر مقدس قم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
شاعرمریم سقلاطونی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت