از غم هجر رضا جزدیدگان ترنداشت

از غم هجر رضا جزدیدگان تر نداشت
آسمان دیده اش جزاشک غم اختر نداشت
 
کوبه کوصحرا به صحرا راه را پیموده بود
غیردیدار برادرمقصد دیگر نداشت
 
ارث زهرا بود عمرکوته اش اما دگر
همچو مادرجای تازیانه درپیکر نداشت
 
درقم اوشد محترم چون بود از نسل رسول
دخت پیغمبر امان درشهر پیغمبر نداشت
 
اهل قم کردند به عشق حیدراو را احترام
شهرقم  آری به سینه  کینه  حیدر نداشت
 
درمدینه عشق حیدرشد گناه فاطمه
تازیانه خورد ودست ازیاری اوبر نداشت
 
قسمتش این شد برادر را ندیده جان دهد
تادم آخرولی این غصه را باور نداشت
 
جان سپرد اما برادررا به جان کندن ندید
ورنه تاب دیدن این صحنه را خواهر نداشت
 
بارالها ای خدا زینب مگرخواهر نبود
یا حسینش غیراودرکربلا یاور نداشت
 
(ازحرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین )
آخرآن لب تشنه دیگرطاقت خنجر نداشت
 
هرچه زد فریاد اما کس جوابش را نداد
چاره ای جزدست بگذارد به روی سر نداشت
 
خواهرش می دید و می لرزید ومی زد برسرش
کاش دیگردرمیان قتلگه مادر نداشت
 
آن همه شمشیروتیغ ونیزه ویک نیمه جان
حق بده یک جا برای بوسه خواهر نداشت
9
0
موضوعورود به شهر قم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها)
شاعرنا مشخص
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت