خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد

خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد
از نور جلال تو درخشان شده باشد
 
آبادی ما رو به فنا بود، که دیدیم
از یمن قدم هات، گلستان شده باشد
 
 
هر کس که نیاورد به توحید تو اسلام
از کرده ی خود سخت پشیمان شده باشد
 
بی معجزه دیدن... به شما پشت به پشتم
با فخر و مباهات مسلمان شده باشد
 
اقبال عجم بود ، قدم رنجه نمودید
یک فاطمه هم قسمت ایران شده باشد
 
بین الحرمینی که تو احداث نمودی
یک سر قم و یک سمت خراسان شده باشد
 
تنها خوشی مادر پیرم سر هر ماه
یک جعبه ی سوغاتی سوهان شده باشد
 
قم حرمت تو داشت کجا پیش قدم هات
یک شهر سراسیمه چراغان شده باشد
 
فرق است میان تو و زینب که چهل بار
آواره ی صحرا و بیابان شده باشد
 
فرق است میان تو و چشمی که به گودال
دیده ست برادر تنش عریان شده باشد
 
فرق است میان تو و هم قافله ی زجر
هر چند که گیسوت پریشان شده باشد
 
 
یک نان بخور و صد بده خیرات نرفتی…
…آنجا که پر از برده فروشان شده باشد
 
آزرده (خیال) است که چون منبر نیزه
اجلاس گه قاری قرآن شده باشد
16
0
موضوعورود به شهر قم | مدح حضرت معصومه (سلام الله علیها) | حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلیرضا وفایی(خیال)
قالبغزل
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی

حاج مهدی سلحشور
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت