- صفحه اصلی
- بشنو این معجزه از شاه سریر اعجاز
بشنو این معجزه از شاه سریر اعجاز
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-346373
بشنو این معجزه از شاه سریر اعجاز
حضرت موسی جعفر شه اقلیم حجاز
دید در مکه به نزدیک منا پیرهزنی
کودک خورد بپیرامن وی چند تنی
ماده گاوی ببر آن زن محزون غمین
مرده افتاد در آن بادیه بر روی زمین
به هر گاو آن زن دلسوخته با این اطفال
گشته دامان وی از خون جگر مالامال
حجت بالغه آن مظهر لطف یاری
کرد رو جانب آن زن ز پی دلداری
گفت ای زن ز چه گریانی و اندوه تو چیست
این دل افسرده یتیمان پریشان از کیست
گفت این چند تن کودک مهجور یتیم
هست اطفال من بیوه نالان الیم
شوهرم مرده و میبود ایا عرش سریر
شیر این گاو معاش من و اطفال صغیر
از سیه بختی ما سوخته جان نومید
مرده این گاو دگر گشته ز ما قطع امید
گفت با آن زن گریان ز غم افسرده
شاید این گاو تو الحال نباشد مرده
گفت ای مرد ترحم نکنی چون تو بما
منما مسخره بر من دگر از بهر خدا
باز فرمود در درج ولایت با زن
هست با سرعت تاثیر دعایی با من
بهر تو زنده کنم گاو تو را اگر خواهی
تا شود بر تو عیان دعوی سر اللهی
گفت زن گر ز غمم بازرهانی چه غم است
تو کریمی و سزاوار کریمان کرم است
آن شهنشاه که در مصر وفا بود عزیز
زد بدان گاو سرپایی و فرمود که خیز
گاه از معجزه سبط رسول دو سرا
زنده گردید و بپا خاست به فرمان خدا
گشت آن زن به هواداری آن عیسی دم
با یتیمان دل افکار پریشان خرم
این همان پاست که در کنده هرون شریر
بود نه سال به بغداد به قید زنجیر
که فرستاد کنیزان پی خدمت ببرش
تا کند متهم و او فکند از نظرش
که رود کرد ز عدوان ببر حجت حق
آن سیه روی پی مضحکه سرگین به طبق
که طلب کرد پی قتل شه عرش اورنک
همچو خود چند نفر کابر به دین ز فرنک
در غریبی به جز از لطف خدا یار نداشت
مونس خلق خدا یاور و غمخوار نداشت
به جز از ناله زنجیر چو مرغ قفسی
بهر آن شاه نبود همدمی و همنفسی
آب گردید ز صدمه بدن لاغر او
گشت کاهنده به زندان بلا پیکر او
آخر از زهر جانسوز به ملک بغداد
زیر زنجیر ستم موسی جعفر جان داد
چهار حمال فرستاد به خفت هارون
بهر دفن بدن مظهر ذات بیچون
شیعیان زین غم عظمی چه خبردار شدند
همه با هم پیدفن تن او یار شدند
عود عنبر همه با گریه به مجمر کردند
خاک محنت به عزایش همه برسر کردند
دفن کردند به عزت تن آن گوهر پاک
مخزن آن گهر پاک شد اندر دل خاک
هیچ کس بی کس و مظلوم نرفت از دنیا
به خدا در همه عالم چو عزیز زهرا
آنکه پرورده دوش نبی اطهر بود
خاک پایش بسر روحالامین افسر بود
بدان بیسر او ماند سه روز از ره کین
بعد قتل از ستم شمر ستمگر به زمین
ساربان کرد جدا در عوض غسل و کفن
بهر انگشتری انگشت شریفش ز بدن
عوض دفن تن سبط رسول خاتم
گتش چون سرمه ز جولان سم اسب ستم
خواهرش با دف و با چنگ و رباب
رفت از کرببلا تابسوی شام خراب
یک پسر داشت گرفتار سپاه دشمن
پا به زنجیر و غل و جامهاش در گردن
روز و شب با تن تبدار و پریشان و ملول
همچو (صامت) به عزاداری دلبند رسول
93
0
موضوعمدح | شهادت امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه,روضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
دستی رسید بال و پرم را کشید و رفت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
می خواستند داغ تو را شعله ور کنند
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها)
حساس ترین آینه را می بردند
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گوشه ی دخمه خلوتی دارد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
خورشید آسمان سیه چالها منم
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
هر لحظه ای که آمد و از من خبر گرفت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
زندگی با دل پر ، گوشه زندان سخت است
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام رضا (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
مهر و مه گرچه رو به شاه نکرد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
روایت است که هارون به دجله کاخی ساخت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
ای بـاب مـراد خلق عالم
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می شود
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزانقلاب اسلامی
مثل یک خنجر گران به گلو
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
در میان هلهله سوز و نوا گم می شود
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
رسن بر پنجه ی تقدیر بستند
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
دلش خون شد ، ز بس یاد شما بود
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
نور خدا شده در ظلمت اسیر
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
ای گل پر پر.....آه و واویلا یا موسی بن جعفر
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
بیا حضرت زهرا بیا به شهر بغداد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
دلا کن نظر ، دلغمین کن نگاه
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
سوره ی نور است در کنج زندان
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
طائر قدسم و بسته در زنجیر بیداد
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
دخیل بسته فلک بر ضریح زنجیرش
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)
گریزامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
فلق در سینهاش آتش فشانِ صبح گاهی داشت
موضوعامام موسی ابن جعفر الکاظم (علیه السلام)