باز هم سفره ات شده و پهن و سر سفره گدای تو آمد

باز هم سفره ات شده و پهن و
سر سفره گدای تو آمد
به سرایت کریم بنده نواز
بنده ی پر خطای تو آمد
 
تو خودت دست من گرفتی و
پای مهمانی ات کشاندی باز
گرچه یک سال معصیت کردم
از در خانه ات نراندی باز
 
نظر از رحمتت نمودی و
چشم بر هر چه بود بستی تو
از در خانه ی به غیر خودت
ریسمان دلم گسستی نو
 
تو که گفتی بیا بیا من هم
آمدم آمدم اله من
بنده ات بی کس است یا غفار
بگذر از این همه گناه من
 
آبرویم نمانده یا ستار
تو به رویم نیاور اعمالم
تا که فکر گذشته می افتم
می شود باز هم خراب حالم
 
بس که نادیدنی دو چشمم دید
دیده هایم دگر ندارد اشک
خجلم وقت روضه خوانی ها
روضه های جگر در آر مشک
 
خجلم روضه های کرب و بلا
در دل من بدون رنگ شده
سینه زن بوده ام ولی حالا
سینه ام سینه نه که سنگ شده
 
آرزویم بود که در همه عمر
با تب و شور و شین گریه کنم
نه محرم ، صفر ، که در همه سال
من برای حسین گریه کنم
105
0
موضوعمناجات با | لیالی قدر و ماه مبارک رمضان مناجات با خدا | اعیاد و ایام
گریز
شاعررضا رسول زاده
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت