این نغمه‌ها از عالم بالا می‌آید

این نغمه‌ها از عالم بالا می‌آید
باچه شکوهی دختر موسا می‌آید
دارد به سوی شهر قم زهرا می‌آید
معصومه دارد با برادرها می‌آید
 
صد طاقِ گل بین مسیر و بین جاده است
دور و برش شکر خدا، مَحرم زیاد است
 
ای خاکِ خشکِ قم ببین باران رسیده
روزی رسان سفره‌ی ایران رسیده
ای اهل گریه! خواهر سلطان رسیده
با ذوق و شوق و بی سر و سامان رسیده
 
قربان چشمانِ تر و شب‌زنده‌دارش
جانم فدای آن غم و حال نزارش
 
شد تار اگر چشم تر او مثل زهرا...
شد آب اگر که پیکر او مثل زهرا...
نشکست هر دو زیور او مثل زهرا
خونی نمی‌شد بستر او مثل زهرا
 
داغی مگر بر سینه‌ی او ماند؟! اصلاً
از مَحرم خود رو نمی‌گرداند اصلاً
 
میخ از خجالت ذوب شد، در سوخت ای وای
پرسوخت، پیکر سوخت، مادر سوخت ای وای
سر سوخت، خواهر با برادر سوخت ای وای
بیش از در و اطفال، حیدر سوخت ای وای
 
این روضه طولانی است، خیلی غم رسیده
دامان این آتش به خیمه هم رسیده
14
0
موضوعورود به شهر قم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا دین پرور
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت