ایها المظلوم-ayohalmazloom
شعر و اشعار دو طفلان حضرت زینب (سلام الله علیها) و صوت سبک و گریز اشعار
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
دو خورشید جهان‌آرا، دو قرص ماه، دو اختر
دو آزاده، دو دلداده، دو رزمنده، دو هم‌سنگر...
 
دو یاس ارغوانی نه، بگو دو آیۀ قرآن...
گرفته چون دو قرآن دخت زهرا هر دو را در بر
 
به سر شور و به رخ اشک و به کف تیغ و به دل آتش
به سیرت، سیرتِ قاسم، به صورت، صورتِ اکبر...
 
گرفته دستشان را برده با خود زینب کبری
که قربانی کند در مقدم ثار الله اکبر
 
بگفت ای جان جان، جان دو فرزندم به قربانت
تو ابراهیمی و اینان دو اسماعیل ای سرور!
 
دو اسماعیل نه، دو ذبح کوچک، نه دو قربانی
قبول درگهت کن منتی بگذار بر خواهر...
 
سفارش کرده عبدالله جعفر بر من ای مولا
که این دو شاخۀ گل را کنم در مقدمت پرپر
 
به اذن یوسف زهرا دو ماه زینب کبری
درخشیدند در میدان چو خورشید فلک‌گستر
 
فلک در آتش غیرت، ملک در وادی حیرت
که رو آورده در میدان دو حیدر یا دو پیغمبر!
 
یکی می‌گفت دو خورشید از گردون شده نازل
یکی گفتا دو مه تابیده یا دو آسمان اختر...
 
خروشیدند همچون شیر با شمشیر یک لحظه
دو حیدر حمله‌ور گشتند بر دریایی از لشکر
 
تو گفتی در اُحد تابیده دو بدر جهان‌آرا
و یا دو حیدر کرار رو آورده در خیبر...
 
به خاک افتاد جسم پاکشان ناگاه چون قرآن
دریغا ماند زیر دست و پا دو سورۀ کوثر
 
چو بشنید از حرم فریادشان را یوسف زهرا
به سرعت آمد و بگرفت همچون جانشان در بر...
 
چو دید از قتلگه آرند آن دو سرو خونین را
درون خیمه زینب گشت پنهان با دو چشم تر
 
نهان شد در حرم کو را نبیند یوسف زهرا
مبادا چشم حق گردد خجل ز آن مهربان مادر...
چه جوری آروم بشینم توو حرم !
ببینم غصه مکرر می‌خوری
بچه‌هام اگر برن فدات بشن
جاش دو تا نیزه تو کمتر می‌خوری
 
کافیه رخصت میدونم بدی
میرم از خیمه با ذوالفقار میام
نمی‌خواد فکر دل منُ کنی
به خدا با داغ‌شون کنار میام
 
صبر زینبُ تو دستِ‌کم نگیر
قبل از این سه داغ دیگه هم دیدم
داغ زهرا و علی، داغ حسن
یه تنه قدر یه دنیا غم دیدم
 
قول می‌دم اگر برن، پیشت دیگه
با چشای غرق بارون نمیام
شهیدامو وقتی بر می‌گردونی
از توی خیمه‌ها بیرون نمیام
 
نمی‌خوام منُ دم غروب که شد
زار و حیرون توی مقتل ببینن
نمی‌خوام با دستای بسته سه روز
پشت دروازه معطل ببینن
 
نمی‌خوام باشن بفهمن توو دلم
غم تنهایی چه گسترده می‌شه 
نمی‌خوام که ببینن مادرشون
سوار محمل بی پرده میشه
 
نمی‌خوام باشن توو کوفه ببینن
که به جوون من چه دردی افتاده
توی شهر پدری، ناموسشون
چه جوری به کوچه گردی افتاده
با کلافی به شوقِ بیش از پیش 
آمدم خیمه‌ی یوسف دل ریش 
وسعِ کم داشتم، ببینش بیش 
برگ سبزی‌ست تحفه‌ی درویش 
                                              
عذرخواهم اگر کم است حسین
دلم از غربتت شکست حسین
 
رخصتی، ذوالفقار در دستم 
چادر عزم بر کمر بستم 
این همه داغ بود و... نشکستم
دختر مرتضی علی هستم 
                                           
کوه صبرم، خودت که می‌دانی
بپذیر از من این دو قربانی
 
کم ما را ببین به چشم کرم 
نکِشد کاش کارمان به قسم 
می‌پسندی به روی چشم ترم 
دستِ شِکوه به معجرم ببرم !؟
 
امرکن! جان فدای فرمانت
همه‌ی هستی‌ام به قربانت
 
هر چه غم داشتی خریدارم 
چه کنم؟ عاشقم گرفتارم 
به خدا من به تو بدهکارم 
قسمت می‌دهم که ناچارم 
                                                
جانِ زهرا جواب‌شان نکنی! 
از خجالت گلاب‌شان نکنی
 
به تنِ پاکشان کفن رفته 
زره جنگِ تن به تن رفته 
عطر گل‌هام تا خُتَن رفته 
جگر شیرشان به من رفته
 
بین سردارها سری دارند
جَنَم جنگ حیدری دارند
 
تو فقط آمدی پسر بدهی !؟ 
دستِ تاراجگر گهر بدهی!؟ 
ته گودال، تشنه سر بدهی!؟ 
سر به خورجین خوش خبر بدهی!؟ 
                                               
 استخوان لایِ زخم من نگذار 
 به دلم داغِ پیرهن نگذار
 
این دو را باز تا حرم ببرم!؟ 
بعد، کوفه به قدِ خم ببرم!؟ 
با چه رویی به شام غم ببرم!؟ 
سرِ بازار با خودم ببرم!؟ 
                                               
شمرها روزِ من سیاه کنند 
پسرانم فقط نگاه کنند!
صبر کن تا نقل این مطلب کنم...
من که باشم صحبت از زینب کنم؟!
 
عقل آدم مات این نور جلی‌ست
گفتن از زینب فقط کار علی‌ست
 
یک علی در قامت زهراست این
شاه‌بیت شعر عاشوراست این
 
فاتح اعجوبه‌ی بی ذوالفقار
جوشنش صبر است و شمشیرش وقار
 
عالم هر علم، بی آموزگار
مثل او هرگز نبیند روزگار
 
سرنوشت جنگ را تغییر داد
مشت محکم خورد از او ابن زیاد
 
جوهر مردانگی از این زن است
نور هفتاد و دو تن از این تن است
 
چند روزی هست حالش درهم است
بازهم زینب گرفتار غم است
 
پیش نجمه پیش لیلا و رباب
از خودش دارد گلایه بی‌حساب
 
نیست از پیکار او را توشه‌ای
با پسرهایش نشسته گوشه‌ای
 
گفت شاها راهشان را سد نکن!
جان زینب این دوتا را رد نکن
 
گرچه ناقابل، برای زینب‌اند
این دوتا سرمایه‌های زینب‌اند
 
هردو را بفرست سوی کارزار
تو نباشی بچه می‌خواهم چکار؟
 
جان‌به‌کف دنبال جانان می‌روم
بعد از این‌ها خود به میدان می‌روم!
 
کاش می‌شد شمر خنجر می‌کشید
حنجر این دو پسر را می‌برید
 
تا بمانی تو کنار خواهرت
ای همه سرها به قربان سرت
 
این دوتا باشند اذیت می‌شوند
بعد ازین اسباب زحمت می‌شوند
 
وقت غارت هر دو هق‌هق می‌کنند
با اسیری رفتنم دق می‌کنند
در سایه‌سار رحمت عون و محمد
هستیم امشب دعوت عون و محمد
در روضه‌های هفتگی یادی نکردیم
شرمنده‌ایم از غربت عون و محمد
از وارثان آیه‌ی تطهیر هستند
نور است جنس طینت عون و محمد
مثل عقیله پای اطفالش نلغزید
من قائلم بر عصمت عون و محمد
مانند دایی‌های خود خیلی غیورند
جانم به اوج غیرت عون و محمد
هر جا که حرفی از فداکاری می‌آید
باشد همیشه صحبت عون و محمد
زینب به سینه می‌زند با اشک و ناله
در روضه‌های هیئت عون و محمد
 
هم رونوشت جعفرند این دو برادر
هم پیش‌مرگ اصغرند این دو برادر
 
باشد تولا در ضمیر جان هر دو
باشد تبری بر لب بران هر دو
تیغ دو دم بودند در دست عقیله
محشر به پا شد از دم غرّان هر دو
هر دو ولیّ امر خود را می‌شناسند
بوی بصیرت می‌دهد عرفان هر دو
در پیش چشم مادری مانند زینب
فرقی ندارد می‌رود قربان هر دو
جان داده اما مهر جانان را ندادند
در معرکه خورده محک ایمان هر دو
دو کوچه وا شد بین میدان نذر آن‌ها
کوتاه شد از یکدگر دستان هر دو
سرهایشان گرچه شکست از ضربه‌ی سنگ
نشکست اما عاقبت پیمان هر دو
 
دل‌شوره گویا در وجود عمه جان بود
یک‌بار دیگر صحبت از داغ جوان بود
 
تا فاصله چندین برابر بیشتر شد
میل برادر به برادر بیشتر شد
نام رسول‌الله را وقتی‌که بردند
ضجه زدن‌های پیمبر بیشتر شد
از این‌طرف تاب‌وتوان هر دو کمتر
از آن‌طرف آمار لشگر بیشتر شد
هرچه صدای تیغ و نیزه رفت بالا
دل‌شوره‌های قلب مادر بیشتر شد
می‌جوشد انگار از زمین شمشیر و نیزه
آمار تیغ و تیر و خنجر بیشتر شد
مانند زهرا دست بر پهلو گرفتند
وقتی لگدهای مکرر بیشتر شد
اجسادشان را روی‌هم‌رفته شمردند
سرجمعشان از چند پیکر بیشتر شد
 
هرگز نخواه از من که بیش از این بخوانم
می‌ترسم آخر روضه‌ی سنگین بخوانم
زینب چون دید خسرو دین مانده بی‌معین
رفت و گرفت دست دو طفلان نازنین
 
آورد آن دو تا گل گلزار خویش را
با چشم اشکبار به نزد امام دین
 
گفتا که خواهم ای شه خوبان ز جان کنم
این هدیه را نثار قدومت در این زمین
 
ای حشمت الله از ره احسان نما قبول
ران ملخ ز مور دل افسرده غمین
 
این عون و آن محمد خواهم کنم ز جان
آن را فدای اکبر و قربان اصغر این
 
فرمود شه که این دو مرا نور دیده‌اند
سازم چسان روان بدم تیغ مشرکین
 
مرگ برادر و غم یاران مرا بس است
منما فزون داغ من زار بیش از این
 
بهر نیاز زینب و عون و محمدش
سودند جبهه بر در آن قبله یقین
 
کردند بس نیاز که شه داد اذن جنگ
بر آل دو طفل غمزده نورس حزین
 
بوسید آن دو کودک و بوئیدشان ز مهر
آن را چو شاخ نرگس و این را چو یاسمین
 
پس زینب ستمزده پوشید شان کفن
زد شانه به سنبل گیسوی عنبرین
 
تیغ و سپر ببست و روان کرد همچو ماه
شد ز آسمان دیده سرشگش به آستین
 
تیر و کمان فکند به مرکب نشاندشان
گفتی که مهر و ماه عیان شد ز برج زین
 
رفتند سوی رزم و برآن دست و تیغشان
برخاست از قضا و قدر صورت آفرین
 
آن همچو رعد غلغله در شش جهت فکند
وین زد چو برق شعله به قلب سپاه کین
 
آن چون شرار از نار عدو را ز پا فکند
وین دست و سر چوب برگ خزان ریخت بر زمین
 
و آن به اسنان ز جسم عدو جوی خون گشود
بست این ره فرار ز هر سو به مشرکین
 
کرد آن صدای الحذر ازکوفیان بلند
این الامان رساند به گردون هفتمین
 
آن فوج فوج را به سقر دادشان مقر
این فرقه فرقه را به درک کردشان مکین
 
گفتا یکی ز حمزه مگر دارد این نشان
گفت آن دگر به جعفر طیار ماند این
 
آخر ز پیش جنگ دو شیران گریختند
روباه وار حمله نمودند از کمین
 
تیر اجل ز ابر بلا ریخت چون مطر
بر جسم ناز پرورشان گشت دلنشین
 
آن می‌فکند نیزه و پیکانش از یسار
آن می‌زدی به خنجر برانش از یمین
 
آخر همان دو پیکر پاک شریف شد
از نیزه پاره پاره ز جور مخالفین
 
گشتند آن دو طفل و فکندند از الم
آتش به قلب زینب غمدیده حزین
 
سرداد شاه تشنه در این ماتم و کشید
از دیده سیل اشک و ز دل آه آتشین
 
(حاجب) ز داغ این دو برادر سرشک ریخت
شاید شوند شافع او یوم واپسین
چون عقیله دودۀ آل مناف
دخت زهرا بانوی سر عفاف
 
طود علم و بحر علم من لدن
بی معلم عالمه اسرار کن
 
گوهر والای دریای شرف
بطن زهرای بتول او را صدف
 
مظهر بانوی کبرای حجیز
مریم او را دایه و هاجر کنیز
 
دست عصمت رشته تار معجرش
سر ناموس نبوت چادرش
 
کوه صبر و مهد تمکین و وقار
کان غیرت دره التاج فخار
 
مام دهر از غم گشوده کام او
از ازل ام المصائب نام او
 
دید سالار شهیدان را فرید
بسته بر قتلش کمر قوم عنید
 
گفت با فرزند کای ماه حجیز
من بدالت داشتم چون جان عزیر
 
کاین چنین روزی رخم داری سفید
جان سپاری در ره شاه شهید
 
زان بدادم شیرت از پستان عشق
کاین چنین روزت کن قربان عشق
 
بهر امروزت پدر ناامید عون
که شوی نک عون سالار دو کو
 
کاین همه آوازها از شه بود
گر چه از حلقوم عبدالله بود
 
وقت آن آمد که در میدان عشق
سرنهی چون کوی بر چوگان عشق
 
همرهان رفتن هین بشکن قفس
کز هم آوازان نمانی باز و پس
 
غبن باشد تو در این محبس خموش
بلبلان در بوستان گرم خروش
 
پر بر افشان سوی آن گلزار شو
هم نشین جعفر طیار شو
 
هین بنه رخ پای اسب شاه را
کن شفیعش شیب عبدالله را
 
که کند شاهت بقربانی قبول
سرخ رو آئی بدرگاه بتول
 
گفت خوش باش ای بلاکش مام من
خود همین کار است عین کام من
 
بنده فرمان توام با رأس و عین
این سر من وین کف پای حسین
 
مادرا من یادگار جعفرم
خود ز شوق جان فشانی میپرم
 
گفت زینب کای سلیل بی همال
رو که شیر مادرت بادا حلال
 
دست او بگرفت بردش نزد شاه
گفت کای محبوب درگاه اله
 
با هزاران پوزش آوردم برت
هدیۀ بهر فدای اکبرت
 
ای خلیل کعبۀ مقصود من
کن بقربانی قبول این رود من
 
که جز این یک تن سرور سینه ام
در دیگر نیست در گنجینه ام
 
هین تو یوسف من عجوز یوسفم
جز کلافی نیست زادی در کفم
 
لطف کن ای یوسف پوزش پذیر
من تهی دستم بضاعت بس حقیر
 
رخصتی ده تا کند اینک فدا
جان براه اکبرت ای مقتدا
 
شه نبیره عم خود در بر گرفت
عارضش بوسید و گفتا ای شگفت
 
این گرامی گوهر عم من است
غنچه نورستۀ آن گلشن است
 
چون روا باشد که آن نیکو پدر
سوزد از داغ چنین زیبا پسر
 
خواهرا داغ برادرهات بس
می ببر این میوۀ دل باز پس
 
دست عباس جدا از پیکرت
بس ز بهر سر زدن تا محشرت
 
پیکر من غرقه در خون دیدنت
بس ز بهر اشگ خون باریدنت
 
داغ قاسم آن مه نادیده کام
بس ز بهر ناله تا بازار شام
 
داغ مرگ اکبر آن سرو سهی
تا قیامت بس ز بهر همرهی
 
شهر شام و آن هیون بی جهیز
بس ترا روز سیه تا رستخیز
 
چشم عبدالله که یعقوب و بست
در ره این یوسف فرخ پی است
 
چون بشیر آورد به یثرب این خبر
چون روا باشد که گوید با پدر
 
یوسفت در جنگ گرگان کشته شد
پیرهن بر خون تن آغشته شد
 
خواهرا تو بهر خود میدار باز
این مهین کودک که پروردی بناز
 
من باسماعیلت ای هاجر فدا
میدهم اکبر جدا اصغر جدا
 
بضعۀ زهرا ز درج چشم تر
کرد دامن زین ملالت پر گهر
 
گفت کای دارای تاج سروری
حق آن مهر برادر خواهری
 
حق آن پهلوی زهرا مام من
وان لبان زهر پالای حسن
 
حق آن شبه پیمبر اکبرت
که مبین این را روا با خواهرت
 
که برم این ناز پرور نزد باب
با هزاران شرمساری و حجاب
 
گویمش که نزد فرزند رسول
این کمین قربانیت نآمد قبول
 
شاه دین از لابۀ آن پاکزاد
داد آن شهزاده را اذن جهاد
 
دخت زهرا کرد با صد و جد و شوق
هدی خود را سوی قربانگاه سوق
 
شاهزاده جعفر طیار وار
تیغ در کف تاخت سوی کارزار
 
از نژاد باب و مادر یاد کرد
خرمن بی حاصلان بر باد کرد
 
رزمگاه از کشتگان آکنده شد
نام پاک جعفر از تو زنده شد
 
شد چو سیر از خون خصمان عنود
پر بسوی جنت الماوی گشود
 
شد خرامان سوی فردوس برین
با شقیق خود محمد شد قرین
تا صوت قرآن از لب آنها می آید
کفر تمام نیزه ها بالا می آید
 
دجال های کوفه درحال فرارند
دارد سپاه زینب کبری می آید
 
سد سپاه کفر را درهم شکستند
تکبیرهای حضرت سقا می آید
 
انگار که زخم فدک سر باز کرده
ازهرطرف فریاد یا زهرا می آید
 
- خون علی گویان عالم را بریزید-
ای دشنه ها، تازه ترین فتوا می آید
 
آداب جنگ کربلا مثل مدینه است
چون ضربه هاشان سمت پهلوها می آید
 
ای نیزه داران، نیزه هاتان را مکوبید
روز مبادا،عصرعاشورا می آید
 
خون گلوشان خاک را بی آبرو کرد
آسیمه سربا طشت خود یحیی می آید
 
ای تیغ های کند، با تقسیم سرها
چیزی از آنها گیرتان آیا می آید!؟
 
این اولین باریست که از پشت خیمه
دارد صدای گریه ی آقا می آید
 
زینب بیا از خیمه ها بیرون، که تنها
با دیدن تو حال آقا جا می آید
بغض نگاه خسته تان ، ای مسیح من
مانند سنگ شیشه ی قلب مرا شکست
داروندار زندگیم نذر خنده ات
غصه نخور ، که ارتش زینب هنوز هست
 
در راه پاسداری آیین کردگار
عمریست در کنار شما ایستاده ام
این بچه های دست گلم را ز کودکی
من با وضو و حب شما شیر داده ام
 
سرمست باده های طهورایی تواند
شمشیر دست هر دوشان تیز و صیقلی است
پروانه وار منتظر اذن رفتنند
رمز شروع حمله شان ذکر یا علیست
 
ای پادشاه - تا تو رضایت دهی - ببین
سربند یاعلی به سرخویش بسته اند
برفوت وفن نیزه وشمشیر واقف اند
چون پای درس ساقی لشگر نشسته اند
 
عباس گفته : خواهرمن ! مرحبا به تو
این مردهای کوچک تو ، شیر ، شیر زن اند
مبهوت سبک جنگ و رجزهایشان شدم
شاگردهای اول پرتاب نیزه اند
 
گفتم به بچه های عزیزم که تا ابد
غمگین زخم سینه ی یک یاس پرپرم
تا آخرین نفس به عدو تیغ می زنید
با نیت تلافی سیلی مادرم
 
درآزمون صبر و محن ، مادر شما
با نمره ی قبولی تان گشت رو سپید
در دفتر کرامت من دست حق نوشت
ای دختر شهید ، شدی مادر شهید
تن من را به هوای تو شدن ریخته اند
علی و فاطمه در این دو بدن ریخته اند
جلوه واحده را بین دو تن ریخته اند
این حسینی است که در غالب من ریخته اند
 
ما دو تا آینه روبروی یک دِگریم
محو خویشیم اگر محو روی یک دِگریم
 
ای به قربان تو و پیکر تو پیکرها
ای به قربان موی خاکی تو معجرها
امر کن تا که بیفتند بپایت سرها
آه ، در گریه نبینند تو را خواهرها
 
از چه یا فاطمه یا فاطمه بر لب داری
مگر از یاد تو رفته است که زینب داری
 
حاضرم دست به گیسو بزنم رد نکنی
خیمه را با مژه جارو بزنمی رد نکنی
حرف از سینه و پهلو بزنم رد نکنی
شد که یک بار به تو رو بزنم رد نکنی ؟!
 
تن تو گر که بیفتد تن من می افتد
تو اگر جان بدهی گردن من می افتد
 
دلم آشفته و حیران شد و ... حرفی نزدم
نوبت رفتن یاران شد و ... حرفی نزدم
اکبرت راهی میدان شد و ... حرفی نزدم
در حرم تشنه فراوان شد و ... حرفی نزدم
 
بگذار این پسران نیز به دردی بخورند
این دو تا شیر جوان نیز به دردی بخورند
 
نذر خون جگرت باد ، جگر داشتنم
سپرسینه ی تو "سینه سپر" داشتنم
خاک پای پسران تو پسر داشتنم
سر به زیرم مکن ای شاه به سر داشتنم
 
سر که زیر قدم یار نباشد سر نیست
خواهری که به فدایت نشود خواهر نیست
 
راضی ام این دو گلم پرپر تو برگردند
به حرم بر روی بال و پر تو برگردند
لِه شده مثل علی اکبر تو برگردند
دست خالی اگر از محضر تو برگردند...
 
دستمال پدرم را به سرم می بندم
وسط معرکه چادر ، کمرم می بندم
 
تو گرفتاری و من از تو گرفتارترم
تو خریداری و من از تو خریدارترم
من که از نرگس چشمان تو بیمارترم
بخدا از همه غیر از تو جگردار ترم
 
امتحان کن که ببینی چقدر حساسم
بخداوند قسم شیر تر از عباسم
 
بگذارم بروی ، باز شود حنجر تو ؟!
یا به دست لبه ای کند بیفتد سر تو
جان انگشت تو افتد پی انگشتر تو
می شود جان خودت گفت به من خواهر تو ؟
 
طاقتم نیست ببینم جگرت می ریزد
ذره ذره به روی نیزه سرت می ریزد
آن شبی که کاروان رفت از حرم
شهر خالی شد ز مولای کرم
 
از مدینه رفت شاه عالمین
سیّد و مولای مظلوم ما حسین
 
زینب کبری میان محملش
داشت غوغای دو عالم در دلش
 
نغمه ای بر گوش سان له رسید
ایها الارباب، عبدلله رسید
 
همرهش دارد دو درّ ناب را
هر دو خواهر زاده ی ارباب را
 
گفت با مولا که جانانم تویی
مور درگاهم، سلیمانم تویی
 
گرچه پایم عذر بر جا ماندن است
سهم قربانی زینب، با من است
 
در جوابش گفت بانوی حرم
اجر قربانی تو با مادرم
 
هر که قربانی خود همراه دارد
دخت حیدر در بساطش آه دارد
 
ای که از اطفال خود دل کنده ای
هدیه دادی، سربلندم کرده ای
 
یک شب عبدلله در دل باز کرد
بانویش را درد دل آغاز کرد
 
کای فدای خاک پایت ما سوا
دختر میراث دار مرتضی
 
شک ندارم اینکه هر کار شما
حکمتی دارد به دور از فهم ما
 
در دلم ماندست تنها یک سوال
روز عاشورا در آن جنگ و جدال
 
هر شهید افتاد بر روی زمین
خود رسیدی در برش، با شاه دین
 
من شنیدم زیر تیغ و نیزه ها
بر زمین ماندند فرزندان ما
 
چون حسین آورد اطفال مرا
پس چرا ماندی در بین خیمه ها
 
گفت ماندم در میان خیمه ها
تا نبیند یار چشمان مرا
 
چون حسینم شرم گین از خواهر است
گفتم از این غم بمیرم بهتر است
بهترین بنده ی خدا زینب
هل اتی زینب ، انمّا زینب
ریشه ی صبر انبیا زینب
زینبا زینبا و یا زینب
 
بانی روضه های غم زینب
تا ابد مبتلای غم زینب
 
گفت ای مصطفای عاشورا
ای فدای تو زینب کبری
تو علی هستی و منم زهرا
پس فدای تمام پهلوها
 
سر خواهر فدای این سر تو
همه ی ما فدای اکبر تو
 
گفت ای شاه ما اجازه بده
حضرت کربلا اجازه بده
جان این بجه ها اجازه بده
جان زهرا اجازه بده
 
قبل از آنکه سر تو را ببرند
این سر خواهر تو راببرند
 
من هوای تو را به سر دارم
به هوای تو بال و پر دارم
از غریبی تو خبر دارم
دو پسر نه ، دو تا سپر دارم
 
زحمتم را بیا به باد مده
اشتیاق مرا به باد مده
 
در دل خیمه خسته اند این دو
سر راهت نشسته اند این دو
دل به لطف تو بسته اند این دو
با بزرگان نشسته اند این دو
 
این دو با یار تو بزرگ شده اند
با علمدار تو بزرگ شده اند
 
در کرم سائلی به دست آور
زین دو تا حاصلی به دست آور
سپر قابلی به دست آور
تا توانی دلی به دست آور
 
دل شکستن هنر نمی باشد
نظرت هم اگر نمی باشد
 
ای فدایت تمامی سرها
سر چه باشد به پای دلبرها
از چه در اشتیاق خواهر ها
تو نظر می کنی به دیگرها
 
آخرش یا اجازه می گیرم
یا همین کنج خیمه می میرم
 
ای برادر اشاره ای فرما
ذوقشان را نظاره ای فرما
رد مکن راه چاره ای فرما
لااقل استخاره ای فرما
 
شاید این بچه های من بروند
شاید این دو به جای من بروند
 
زار و گریان مکن مرا جانا
ردّ احسان مکن مرا جانا
مو پریشان مکن مرا جانا
باز طوفان مکن مرا جانا
 
ورنه نیزه به دست می گیرم
جان هر آنچه هست می گیرم
 
تو اگر مبتلا شوی چه کنم ؟
پیش چشمم فدا شوی چه کنم ؟
پیش من سر جدا شوی چه کنم ؟
کشته ی زیر پا شوی چه کنم؟
 
وای اگر حنجرت شکسته شود
پیش من پیکرت شکسته شود
چه وداعی،چقدر جانسوز است!
کربلا؛« کرب ِوَالبُکاء» شده است
مادری پشت پرده ی خیمه
دست بر دامن دعا شده است
 
گریه های حرم سئوالی شد
راستی بانوی قبیله کجاست!؟
شیرمردان زینب کبری
کمی آهسته، پس عقیله کجاست!؟
 
سخت از پیر خیمه دل کندید
بال پروازتان تقلا کرد
نام زهرا گره گشاتان شد
قسم عشق کار خود را کرد
 
گرگهای گرسنه ی این دشت
در کمینند،با خبر باشید
این خلیفه پرستهای حسود
لاله چینند،با خبر باشید
 
نوه ی مرتضی شدن جرم است
خون تان را حلال می بینند
تازه! اسلام نابتان را هم
زیر تیغ سئوال می بینند
 
شعله های نفاق این مردم
از سقیفه زبانه می گیرد
جان زهرا به فکر خود باشید
پهلوها را نشانه می گیرد
 
خون ِدل روزی علی کردند
پشت پا می زنند این مردم
کوفه را با مدینه فرقی نیست
بی هوا می زنند این مردم
 
کوچه وا می کنند با حیله
کینه فتوای لاله کوبی داد
تجربه گفت اولین کوچه
در مدینه جواب خوبی داد
 
اصل این جنگ بر سر فدک است
کوچه راهی به کربلا دارد
بیشتر فکر دستتان باشید
شمر نقش مغیره را دارد
 
راستی سمتِ حرمله نروید
شرح این درد موبه مو مانده
به خدا حیف ِچشمهای شماست
چند تیری برای او مانده
 
کاش می شد که از دل ِزینب
هجرتان مِهر مادری ببرد
چشم خولی به دست تقدیر است
منتظر مانده تا سری ببرد
ای فدای دلِ منوّرتان!
ای به قربان چشم کوثرتان!
 
وای بر حال جبرئیل، او را
گر برانید، روزی از درتان
 
تو سلیمان و موری آمده است
تا مشرّف شود به محضرتان
 
من کیم؟ دوره گردِ چشمانت
زینبم من همان کبوترتان
 
کودکانم چه ارزشی دارند؟
جانِ عالم، تصدق سرتان
 
کرده ام یا اخا دو آئینه
نذر چشم علیِ اصغرتان
 
ظهر دیدی چگونه خوش بودند
در صفوف نماز آخرتان
 
به امیدی بزرگشان کردم
تا به دستم شوند، پرپرتان
 
گر بگویی بمیر ، میمیرند
دست بر سینه اند و نوکرتان
 
پای تفسیر ، شیرشان دادم
پای تفسیر ِگریه آورتان
 
پای تفسیر سوره ی مریم
سوره ی زخمهای پیکرتان
 
تا که راضی شوی و اذن دهی
پر بگیرند در برابرتان
 
یادشان داده ام ، قسم بدهند
بر ضریح کبود مادرتان
 
بگذار اینکه ذبحشان سازم
پای رگهای سرخ حنجرتان
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری