در سایه‌سار رحمت عون و محمد

در سایه‌سار رحمت عون و محمد
هستیم امشب دعوت عون و محمد
در روضه‌های هفتگی یادی نکردیم
شرمنده‌ایم از غربت عون و محمد
از وارثان آیه‌ی تطهیر هستند
نور است جنس طینت عون و محمد
مثل عقیله پای اطفالش نلغزید
من قائلم بر عصمت عون و محمد
مانند دایی‌های خود خیلی غیورند
جانم به اوج غیرت عون و محمد
هر جا که حرفی از فداکاری می‌آید
باشد همیشه صحبت عون و محمد
زینب به سینه می‌زند با اشک و ناله
در روضه‌های هیئت عون و محمد
 
هم رونوشت جعفرند این دو برادر
هم پیش‌مرگ اصغرند این دو برادر
 
باشد تولا در ضمیر جان هر دو
باشد تبری بر لب بران هر دو
تیغ دو دم بودند در دست عقیله
محشر به پا شد از دم غرّان هر دو
هر دو ولیّ امر خود را می‌شناسند
بوی بصیرت می‌دهد عرفان هر دو
در پیش چشم مادری مانند زینب
فرقی ندارد می‌رود قربان هر دو
جان داده اما مهر جانان را ندادند
در معرکه خورده محک ایمان هر دو
دو کوچه وا شد بین میدان نذر آن‌ها
کوتاه شد از یکدگر دستان هر دو
سرهایشان گرچه شکست از ضربه‌ی سنگ
نشکست اما عاقبت پیمان هر دو
 
دل‌شوره گویا در وجود عمه جان بود
یک‌بار دیگر صحبت از داغ جوان بود
 
تا فاصله چندین برابر بیشتر شد
میل برادر به برادر بیشتر شد
نام رسول‌الله را وقتی‌که بردند
ضجه زدن‌های پیمبر بیشتر شد
از این‌طرف تاب‌وتوان هر دو کمتر
از آن‌طرف آمار لشگر بیشتر شد
هرچه صدای تیغ و نیزه رفت بالا
دل‌شوره‌های قلب مادر بیشتر شد
می‌جوشد انگار از زمین شمشیر و نیزه
آمار تیغ و تیر و خنجر بیشتر شد
مانند زهرا دست بر پهلو گرفتند
وقتی لگدهای مکرر بیشتر شد
اجسادشان را روی‌هم‌رفته شمردند
سرجمعشان از چند پیکر بیشتر شد
 
هرگز نخواه از من که بیش از این بخوانم
می‌ترسم آخر روضه‌ی سنگین بخوانم
34
0
موضوعدو طفلان حضرت زینب حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرعلیرضا خاکساری
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت