از اعتبار حرمت گفتارهایشان

از اعتبار حرمت گفتارهایشان
مغرب شکست بیعت بسیارهایشان
 
یک پیرزن فقط به سفیرت پناه داد
ماندم چه شد تعارف و اصرارهایشان؟
 
کوفه مرا ز روی تو شرمنده کرده است
سر می‌زنم ز غصه به دیوارهایشان
 
جای سلام، بر دهنم مشت می‌زدند
اینجا همه عوض شده رفتارهایشان
 
محصول باغ‌ها همه خرج سپاه شد
از خار و سنگ پُر شده انبارهایشان
 
خرمافروش یک شبه خنجر فروش شد
تغییر کرده کاسبی و کارهایشان
 
سکه شده فروختن چکمه‌هایشان
 رونق گرفته دکه‌ی نجارهایشان
 
بر روی میخ جسم مرا پشت و رو زدند
لعنت به رسم کوفه و هنجارهایشان
 
اینجا سر برادر تو شرط بسته‌اند
غوغا شده میان کماندارهایشان
 
اینجا برای غارت خلخال و روسری
خرجین خریده‌اند نظردارهایشان
 
چوب حراج می‌خورد اینجا سرت، نیا
با سنگ می‌رسند خریدارهایشان
 
پای عقیله را سر بازار وا مکن
خیلی بدند مردم بازارهایشان
22
0
موضوعمسلم ابن عقیل اصحاب امام حسین (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود اهل بیت (علیهم السلام) به کوفه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد جواد پرچمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت