آن روزهای خوب کنار حبیب بود

آن روزهای خوب کنار حبیب بود
این روزهای آخر عمرش غریب بود
 
از آن جماعتی که به پابوسش آمدند
یک تن نمانده بود، خدایا عجیب بود
 
در روضه‌اش برای علی گریه می‌کنم
در مرکز خلافت مولا غریب بود
 
مضطر شد آنقَدَر که به دیوار سر گذاشت
“آقا میا”ی او دم اَمَّن یُجیب بود
 
گاهی زنان غیورتر از مرد می‌شوند
چون طوعه‌ای که بین لئیمان نجیب بود
 
سر روی بام و تن پی مرکب به کوچه‌ها
این هم حکایتی ز فراز و نشیب بود
 
دیدند روی خاک، سری غلط می‌خورد
این اولین سر است که خَدُّالتَّریب بود
 
آویزه‌ی قناره‌ی قصاب‌ها تنش
عیسای کوفه آخر کارش صلیب بود
29
0
موضوعمسلم ابن عقیل اصحاب امام حسین (علیه السلام)
گریز
شاعرمیلاد حسنی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت