آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته

آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و وَلا انداخته
 
کاری از دست طبیبان بر نمی آید غریب
در کنار بستر تو مرگ جا انداخته
 
پوستی بر استخوان داری به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
 
رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر لبهای تو را از ربنا انداخته
 
تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیر گلوست
تارهای صوتی ات را از صدا انداخته
 
جام می شرمنده ی اندوه چشمانت شده
ماجرا را گردن شام بلا انداخته
9
0
موضوعشهادت امام هادی (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعروحید قاسمی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج حمید علیمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت