یک عمر با اندوه و ماتم زندگی کردی

یک عمر با اندوه و ماتم زندگی کردی
در بزم اشک و روضه و غم زندگی کردی
 
جریان به جریان زمزمه کردی شهادت را
باران به باران مثل زمزم زندگی کردی
 
ای داغدار ارغوان های غریب طف
هر روز با داغی مجسم زندگی کردی
 
با زخم های اِرباً اربا جان به لب بودی
با پاره های نامنظم زندگی کردی
 
با بت پرستان، جان سیاهان در غریبستان
بی آشنا بی یار و همدم زندگی کردی
 
هر چند زیر بار ماتم شانه ات خم شد
اما صبورانه، مصمم زندگی کردی
 
هر لحظه ات سرشار بود از خاطرات داغ
پس با کدامین خاطره کم زندگی کردی؟
 
از صبح عاشورا الی شام شهادت با
یلداترین ساعات عالم زندگی کردی
 
با یاد داغِ داغ خیز خیزران و لب
با زخم بی درمان و مرهم زندگی کردی
39
1
موضوعمصیبت کربلا | شهادت امام سجاد (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
گریزورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمنصوره محمدی مزینان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت